خاطره‌ای زیبا از شهید دورانی بود که در شرایط سختی بودیم و احساس می‌کردم بار روی دوشم بیش از حد توانم است. به ایران آمدم، خدمت آیت‌الله خامنه‌ای رسیدم. به ایشان گفتم: «آقاجان! من چه کار کنم؟» حضرت آقا فرمودند: «تو که هنوز جوانی و کل مَحاسِنت سیاه! من از خستگی‌هایم چه بگویم؟ با این محاسن سفیدم». بعد فرمودند: «طبیعی است که انسان در حرکتش با نامردی‌ها، سختی‌ها و خطرات مواجه شود. برای هر آنچه می‌خواهیم، ما خدا را داریم! ما محتاج دیگران نمی‌شویم. والله از مهربانی و لطفش به ما. به ما اجازه داد که در هر زمانی و هر مکانی و هر حالی او را صدا کنیم و مخاطب قرار دهیم و با او صحبت کنیم. برای همین زمانی که احساس خستگی کردی یا هر حس بدی پیدا کردی، وارد یک اتاق شو، ۵ دقیقه یا ۱۰ یا ۱۵ دقیقه، با خدا صحبت کن؛ تنها .. این را از تجربه می‌گویم، امتحان کن و خواهی دید». از آن زمان من این کار را در حد توان انجام می‌دهم و برکاتی در این دستورالعمل یافتم. چون هر زمان سختی برسد، وقتی پناه ببریم به این روش، به زودی درهای برکت باز می‌شود و مهم‌ترین دارایی ما در جنگ ۳۳ روزه همین بود. @Sho_hadaA