وِداد
در دل من چيزیست، مثل يك بيشهی نور مثل خواب دم صبح! و چنان بیتابم كه دلم میخواهد، بدوم تا تهِ دشت ، بروم تا سر كوه... دورها آوايیست ، كه مرا میخواند...
وداد