💠 سهمی از قرآن 🔹 ما يك «علم‌الدراسة» داريم و يك «علم‌الوراثة»؛ «علم‌الدراسة» از بيرون شروع مي‌شود؛ يعني انسان از استاد مي‌شنود, در كتاب مي‌بيند, اين آهنگ‌هايي كه از كلمات استاد به گوش او رسيد، يا نقوشي كه از چهره كتاب به ذهن او رسيد، از اين نقوش و آن آهنگ‌ها برداشت‌هايي دارد، كمكم تجزيه و تحليل مي‌كند، اين علم‌هاي حصولي با ارجاع نظري‌ها به بديهي‌ها شكوفا مي‌شود و انسان مي‌شود عالم به علم حصولي. يك وقت است كه از درون آگاه مي‌شود نه از بيرون. در اثر طهارت روح, اين جان انسان كه فقير محض است به غني مرتبط است. 🔹 انسان يك موجود گسسته و گسيخته نيست، اينكه فرمود: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ﴾؛[1] فقير بودن براي انسان عرَض مفارق نيست، يك; عرض لازم هم نيست، دو; ذاتي به معناي ماهيت نيست؛ نظير ناطقيت براي انساني، سه; بلكه ذاتي به معني هويت است، اگر ذاتي به معني هويت است، چون هويّت انسان اصل است و ماهيّت او فرع, بنابراين در نهان و نهاد خود وابستگي به حق را مي‌يابد, اگر از اين غفلت نكند و گرفتار ﴿قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها﴾[2] نشود، اين جان خود را در دست بي‌دستي ذات اقدس الهي مي‌بيند: ﴿يا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَي اللَّهِ﴾، اين فقير براي او يك ربط ضروري است، قهراً انسان در مقام هويّت، مي‌شود يك وجود رابط، يعني معناي حرفي, اين وجود رابط هيچ پيوندي ندارد، مگر با خداي خود كه مستقل است، چون ربط به مستقل وابسته است و تنها موجود مستقل در نظام هستي, خداي سبحان است. بنابراين اگر كسي از «علم‌الوراثة» بخواهد طرْفي ببندد، بايد وارث ذات اقدس الهي باشد، از درون تا چيزي از قرآن سهمي نصيب او بشود. [1]. سوره فاطر، آيه15. [2]. سوره شمس، آيه10. 📚 پيام به همايش قرآني طبرستان تاريخ: 1394/11/26 🆔eitaa.com/EsraTvEitaa