💠 ترجمان کتب الهی ▪️ این خطبه ۱۲۵ در جریان حكمیتی است كه بر وجود مبارك حضرت ـ امیر (علیه السلام) ـ تحمیل شده است. اهل بیت (علیهم السلام) مخصوصاً امیر¬المؤمنین (علیه السلام) بر اساس قرآن كریم حركت می‌ كردند [و] قرآن هم سخنش این است: ﴿ادْعُ إِلَی سَبِیلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ﴾؛[1] با این اضلاع سه ‌گانه حكمت و جدال أحسن و موعظه حسنه، اینها صلح می ‌كردند، جنگ می‌كردند و مانند آن. طبق همان برهان قرآنی، جنگ صفین را وجود مبارك حضرت تحمل كرد، در اثنای جنگ كه خواستند پیروز بشوند با دسیسه امویان قرآن ها بالای نی رفت. ▪️ در چنین صحنه ‌ای وجود مبارك حضرت امیر با حكمت و برهان سخن گفت؛ فرمود اینها كه ما را به قرآن به عنوان حَكَم دعوت كرند دروغ می‌ گویند، اهل خدعه و نیرنگ ¬اند؛ نه به قرآن معتقدند و نه به سنت رسول گرامی (علیه وعلی آله آلافه التهیة والثناء)، حجت بالغه حق امروز منم، حق با من است ـ برهان اقامه كرد ـ و این حِكمت اثر نكرد [و] حَكمیت را بر آن حضرت تحمیل كردند. بعد از اینكه تحمیل كردند، آن حَكمین «بغیر ما أنزل الله» حكم كردند، حضرت این حكم را نپذیرفت و دستور ادامه حمله داد: «اسْتَعِدُّوا لِلْمَسِیرِ إِلَی‏ قَوْمٍ حَیارَی عَنِ الْحَقِّ. . . جُفَاةٍ عَنِ الْكِتَابِ نُكُبٍ عَنِ الطَّرِیقِ»؛ به جنگ كسانی كه نه خدا را می ‌شناسند نه پیغمبر را می‌ شناسند ادامه بدهید. ▪️ اینها اعتراض كردند و گفتند اولاً چرا حكمیت را قبول كردی، ثانیاً چرا به عهدت وفا نكردی، وقتی حكمیت را پذیرفتی چرا نقض عهد می‌كنی، ثالثاً چرا مدت گذاشتی ـ مدت یك‌ سال ـ این چند اشكال را طرح كردند. این اشكالات در خطبه ۱۲۵ پاسخ داده شد؛ فرمود اولاً ما حَكمیت تحمیلی را پذیرفتیم نه حَكمیت عادله را، ما كه گفتیم اینها دروغ می ‌گویند شما نپذیرفته‌ اید، شما حَكمیت را بر ما تحمیل كردید نه اینكه من پیشنهاد داده باشم یا بر اساس میل خودم قبول كرده باشم؛ اما رأی كه رأی مردم نیست! در مسائل الهی و دینی، رأی خدا و پیغمبر حجّت است. ما كه نیامدیم رأی و اندیشه رجال را معیار قرار بدهیم. ما آمدیم قرآن را حَكم قرار دادیم: إِنَّا لَمْ نُحَكِّمِ الرِّجَالَ وَ إِنَّمَا حَكَّمْنَا الْقُرْآنَ»؛ ما كه نگفته ‌ایم هر چه حَكَم گفت درست است، گفتیم هر چه قرآن گفت درست است؛ منتها «هذَا الْقُرْآنُ إِنَّمَا هُوَ خَطٌّ مَسْتُورٌ بَینَ الدَّفَّتَینِ لَا ینْطِقُ بِلِسَانٍ وَ لَابُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ»؛ قرآن كتابی‌است، خب این كتاب یك ترجمان می‌ خواهد ـ كسی كه ترجمه می ‌كند به او ‌می‌گویند ترجمان نه مترجم. « لَابُدَّ لَهُ مِنْ تَرْجُمَانٍ» یك ترجمان می ‌خواهد بالأخره ـ و آن ترجمان هم باید مطابق برهان حكم بكند. ما هم مطمئن بودیم، ما هم اصل این مسئله را به عنوان جدال قبول كردیم نه به عنوان حِكمت، اینجا جای مراجعه به قرآن نبود برای این‌كه امامت من تثبیت ‌شده بود، به نقل پیغمبر تثبیت ‌شده بود، به امضای مردم تثبیت ‌شده بود، با مشورت اهل حل و عقد تثبیت ‌شده بود، اینها ظلم كردند به ما! ▪️ فرمود اینكه چرا من مهلت دادم برای این‌كه این هم مثل قرآن سر روی نیزه كردن نباشد. همین‌كه قرآن روی نیزه شد یك عده زود باورها و ساده ‌لوح ها پذیرفتند و ما هر ‌چه اصرار كردیم که این فریب است قبول نكردند. من مدت گذاشته ‌ام، تا «لِیتَبَینَ الْجَاهِلُ وَ یتَثَبَّتَ الْعَالِمُ»؛ ▪️ فرمود می ‌دانید بهترین مردم پیش خدا كیست. « أَفْضَلَ النَّاسِ عِنْدَ اللَّهِ» ـ این همان سفارش به تقواست ـ « مَنْ كَانَ الْعَمَلُ بِالْحَقِّ أَحَبَّ إِلَیهِ وَ إِنْ نَقَصَهُ وَ كَرَثَهُ مِنَ الْبَاطِلِ وَ إِنْ جَرَّ إِلَیهِ فَائِدَةً وَ زَادَهُ»؛ فرمود فاضل ترین مردم پیش خدا كسی است كه عمل به حق پیشش محبوب باشد و حق ‌مدار باشد؛ و¬لو به سود مادی او نباشد، عمل به حق پیشش محبوب ‌تر از باطل باشد، گر‌چه باطل برای او سود آور است. ▪️ آن گاه فرمود شما هم كه حرف مرا گوش نمی‌ دهید: « لَقَدْ لَقِیتُ مِنْكُمْ بَرْحاً یوْماً أُنَادِیكُمْ وَ یوْماً أُنَاجِیكُمْ»؛ روزی با صدای بلند در جلسات عمومی سخنرانی می ‌كنم، یك روزی آرام و خصوصی با شما حرف می ‌زنم «فَلَا أَحْرَارُ صِدْقٍ عِنْدَ النِّدَاءِ وَ لَا إِخْوَانُ ثِقَةٍ عِنْدَ النَّجَاءِ!»؛ نه در مناجات مورد وثوقید، نه رازدارید و نه رادمرد هستد. خب گروهی كه نه رازدار باشد و نه رادمرد، علی را خانه ‌نشین می‌ كنند! فرمود شما وضعتان این است. این عصاره‌ ای از شرح خطبه ۱۲۵ نهج‌ البلاغه. [1] - سوره نحل آیه125 📚 خطبه های نماز جمعه تاریخ: 1379/10/09 🆔eitaa.com/EsraTvEitaa