🏴بدل سازی ▪️ در جریان مهدویت وجود مبارک حضرت (سلام الله علیه) دو مطلب هست؛ چه اینکه درباره انبیا هم این دو مطلب بود. هر جا یک قدرت دینی پیدا شد، اول با او مخالفت کردند، بعد وقتی دیدند که این جا افتاد گفتند ما هم همین هستیم. این ملل و ِنحل که نوشته شده ـ چه از ابن حزم و چه از شهرستانی ـ این‌ها دو جلد است؛ جلد اول مللی است که انبیا (علیهم السلام) آوردند، جلد دوم نِحلی است که احمد الحسینی‌ ها و امثال او آوردند. نحله یعنی جعل! اول که اینها مدعی نبوت و امامت نبودند، اول مبارز سرسخت بودند، می ‌گفتند نبوت چیست؟! امامت چیست؟! وقتی دیدند در جامعه جا افتاد و عده ‌ای پذیرفتند، گفتند امامت حق است ولی امام ما هستیم، نه این آقا! لذا آمار متنبّیان در تاریخ کمتر از انبیا نیست، این اصل اول. ▪️ اصل دوم این است که در خطرات پهلوی یکی این است که تا توانستند حوزه را کوچک و کوتاه کردند. طلبه‌ هایی که قبل از انقلاب درس فقه و اصول می‌ خواندند ـ مثلاً شرح لمعه می‌ خواندند ـ حداکثر به حج که می‌ رسیدند اصلاً جهاد را نمی‌ خواندند، قضا و شهادت را نمی ‌خواندند، می‌ گفتند محل ابتلاء نیست. ▪️بعد از پیروزی انقلاب دوباره نِحل سر درآورده است؛ یعنی شما می‌ بینید وقتی که 22 بهمن 57 سامان پذیرفت به عنوان انقلاب، طولی نکشید در کوتاه ‌ترین مدت در آمریکا یک کنگره عظیمی تشکیل شد به عنوان اسلام ‌شناسی قبل از صد سال. اسلام قبل از صد سال چه بود؟ و از همان راه فتنه‌ ها شروع شد، گفتند یکی از بدترین ضربه ‌هایی که به دین می ‌زنند همین نِحل است در برابر ملل. به هر حال کارساز بود؛ لذا در اوایل انقلاب یعنی چهل سال قبل، البته از چهل سال قبل تا الآن حداقل ما چهل بار این مطلب را گفتیم و آن این است که در پنج مرحله دشمن قدم به قدم جلو آمد؛ مرحله اول درباره توحید بود؛ انبیا آمدند گفتند خدایی هست در قبال انبیا گفتند خدایی نیست، بعد وقتی دیدند که فکر الهیت و الوهیت و خدا آمد گفتند بله، خدایی هست ولی خدا ماییم ﴿ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیری﴾[1] اول که فرعون چنین ادعایی نداشت، او اول که نگفت من خدا هستم، اول گفت خدا چیست؟! بعد وقتی دید وجود مبارک کلیم حق برهان اقامه کرد که این نظام حتماً یک آفریننده ‌ای دارد، «بالله این عالم ویران شده شاهی دارد»؛[2] این بیان نورانی حضرت امیر دارد که این نظام دقیق علمی که صدها حکیم را به زانو درآورده، این «زرع بغیر زارع» است؟ علف خودرو است؟ این در نهج‌‌ البلاغه است؛ «أ هم زرع بغیر زارع» علف خودرو هستند؟[3] اول مبارزه با «الله» بود که خدا چیست؟ فرعون اول نگفت که ﴿أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلی﴾[4] اول که نگفت ﴿ما عَلِمْتُ لَكُمْ مِنْ إِلهٍ غَیری﴾؛ بعد وقتی دید فکر الوهیت جا افتاد گفت بله، خدا حق است، اما خدا من هستم. خدا یعنی کسی که افکار او، اندیشه او، علم او کشور را باید اداره کند و آن من هستم ﴿إِنِّی أَخافُ أَنْ یبَدِّلَ دینَكُم﴾[5] من می‌ ترسم که موسای کلیم دین شما را بهَم بزند! ▪️بنابراین این راه سابقه داشت، هر وقت دین قدرت پیدا کرد، دشمن در کمین است و جعلی درست کرد، بدلی درست کرد، طبق این پنج بخشی که داشتیم؛ اول توحید، بعد نبوت، بعد مسئله امامت، بعد نیابت امام و بعد ایمان. در تمام بخش ‌ها بدلی داشتند، جعلی کردند، همیشه بود. ما دادگاه ویژه و اینها را نداشتیم، برای اینکه روحانیت داعیه ‌ای نداشت، کسی برای روحانی حسابی باز نمی‌کرد. بعد وقتی روحانیت ارزشی پیدا کرد بدلی و جعلی پیدا شد، ناچار ما دادگاه ویژه پیدا کردیم، آن وقت دادگاه ویژه نبود، کسی نمی ‌آمد اینجا لباس جعلی بپوشد، بگوید من آخوند هستم. هر وقت یک چیزی ارزنده شد، بدلی هم پیدا می ‌شود، این قاعده‌اش است؛ ما باید از این حفاظت کنیم و حمایت بکنیم، هم حریم خود را حفظ بکنیم هم نگذاریم دیگری بیاید. [1]. سوره قصص، آیه38. [2]. دیوان حکیم الهی قمشه‌ای، ص100؛ «باللّه این كشور ویران شده شاهی دارد ٭٭٭ بر در او دل غم دیده پناهی دارد». [3]. نهج البلاغة(للصبحی صالح)، خطبه پنجم؛ «كَالزَّارِعِ بِغَیرِ أَرْضِه»‏. [4]. سوره نازعات، آیه24. [5]. سوره غافر، آیه26. 📚 دیدار معاونین مرکز تخصصی مهدویت با حضرت استاد تاریخ: 1398/07/23 🆔eitaa.com/EsraTvEitaa