💠 نقطه عطف تاریخ بشر
🔹 آن روزی كه جامعه بشری به ثمر می رسد و میوه اش بار می یابد، همه اندیشه علمی دارد كه میوه علمی اوست و هم انگیزه صحیح دارد كه میوه عملی اوست، روز ظهور مهدی موجود موعود است؛ لذا ذات اقدس الهی فرمود همان طور كه ما زمین مرده را زنده می كنیم، زمینه مرده را هم زنده می كنیم و اگر آن وحی الهی ظهور پیدا كرد، بر هر فكر و اراده ای که مصمم باشد مسلط است، هیچ كسی در برابر ظهور سلطنت وحی قدرت مقاومت ندارد. انبیای بزرگ وقتی وحی الهی دریافت كردند و دستور رسیده است، تسلیم محض اند؛ حتی بزرگ تر از انسان! مستحضرید که در سورهٴ «حشر» فرمود این قرآن را كوه نمی تواند تحمل كند ﴿لَوْ أَنْزَلْنا هذَا الْقُرْآنَ عَلی جَبَلٍ لَرَأَیتَهُ خاشِعًا مُتَصَدِّعًا مِنْ خَشْیةِ اللّهِ وَ تِلْكَ اْلأَمْثالُ نَضْرِبُها لِلنّاسِ﴾،[1] اما همین قرآن را انسان كامل تحمل می كند. انسان كامل در برابر كوه یا آسمان یا زمین و مانند آن ستبرتر است، ولی در برابر ظهور اراده حق خاضع است. وقتی به ابراهیم خلیل دستور می رسد كه حرف اینها را گوش نكن ﴿حَرِّقُوهُ وَ انْصُرُوا آلِهَتَكُمْ﴾[2] تو را مرعوب نكند، این تسلیم محض می شود و خود را به امواج آتش تسلیم می كند، البته مانند این در جریان انبیا فراوان است. وقتی آن وحی با آن سلطنت در اختیار ولیّ عصر قرار می گیرد، دل های مردم به وسیله آن حضرت متحول می شود.
🔹 علم حصولی اگر از فطرت مدد نگیرد مشكلی را حل نمی كند، به تعبیر سیدنا الاستاد ما همیشه به سراغ معلوم می رویم ولی علم نصیب ما می شود. اینكه از وجود مبارك امام باقر(سلام الله علیه) ـ به عنوان حدیث مرسل ـ نقل شده است كه هر چه را شما در ذهنتان ترسیم كردهاید، به حكیم می گوید به متكلم میگوید به سایر اندیشمندان و خردورزان می گوید «كل» نه كلما! «کُلَّ مَا مَیزْتُمُوهُ بِأَوْهَامِکُمْ فی أَدَقِّ مَعَانیهِ فَهُوَ مَخْلُوقٌ مَصْنُوعٌ مِثْلُکُمْ مَرْدُودٌ إِلَیکُمْ»[3] این یك سخن برهانی است! اگر یك كسی بگوید من با ذهن كار ندارم و با خارج كار دارم، خارج با او كار ندارد! این یك خیال خامی است كه تور به دست گرفته که علم نصیبش می شود و خیال می كند با معلوم سر و كار دارد؛ لذا می بینید خیلی ها درس خوانده اند ولی در مقام عمل دست و پایشان می لرزد، چون از مفهوم كاری ساخته نیست! از علوم حوزه و دانشگاه كاری ساخته نیست! به آسانی یك انسانِ عالمِ خلاف می كند، سرّش آن است كه دستش از معلوم كوتاه است و به علم چسبیده، می گوید «بما انه عبرةٌ»، «مرآتٌ»، «حاكٍ عن الواقع و الخارج» غافل از اینكه در محدوده مفهوم دارد می لولد، همه اینها به حمل اولی واقع و خارج و عین اند، وگرنه همه اینها به حمل شایع صور ذهنی اند و از صورت ذهنی كاری ساخته نیست. اینكه افرادی مثل شیخ اشراق و دیگران می گویند ما تمام عمر را اگر به دنبال یك صاحب نظر و یك صاحب نفس بگردیم كم است و به جا است و گوشه ای از آن حرف از مرحوم آقای قاضی نقل شده كه انسان نیمی از عمر را به دنبال یك صاحب نظر بگردد، همین است.