💠 ویژه برنامه 🔸 درآمدی بر عرفان عملی 🔸 فصل دوم جلسه 5 🔹 تاكنون روشن شد كه فنّ شریف «اخلاق» از نفس می‌كوشد تا به نزاهت تهذیب نفس برسد، ابزار و مسیرشان هم مشخص است؛ یعنی مبدأ فاعلی، مبدأ غایی، مسیر و ابزار، این عناصر چهارگانه در فنّ «اخلاق» مشخص است. در فنّ شریف «عرفان» هم مبدأ فاعلی و مبدأ غایی و مسیر و ابزار هم مشخص است. در فنّ اخلاق، شخص خود را گوینده می‌بیند، شنونده می‌بیند، چه اینكه زبان هم زبان اوست، با زبان خود سخن می‌گوید، با گوش خود می‌شنود، با چشم خود می‌بیند؛ چه با گوش و چشم ظاهر، چه با گوش و چشم باطن؛ ولی در عرفان وقتی شخص به مقام منیع قُرب نوافل بار یافت یا منتظر است كه خدا در مقام سوم ـ كه بارها به عرضتان رسید ـ آن دو مقام، مقام منطقه ممنوعه است؛ یعنی هویت محض، یك؛ اكتناه صفات ذات كه عین ذات است، دو؛ آن‌جا بساطت مطلقه است از یك سو و عدم تناهی است از سوی دیگر. حقیقت عینی كه مفهوم ذهنی نیست، یك؛ بسیط تجزیه‌ناپذیر است، دو و نامحدود است و اجتناب‌ناپذیر نیست، سه؛ لذا مفهوم هیچ كسی، مشهود هیچ كسی، مقصود هیچ كسی، معقود احدی نخواهد بود. 🔹 آنچه به آن نظر دارد برهان است، برهان همان را ثابت می‌كند در مقام مفهوم. طبق بیان نورانی امام صادق(سلام الله علیه) كه مرحوم صدوق در توحید نقل كرد ما بیش از این مقدورمان نیست: «لَكانَ التَّوحِیدُ عَنّا مُرتَفِعا». در اخلاق، شخص همه امور را به خود اِسناد می‌دهد و حق هم با اوست، چون بیش از این نمی‌بیند. در عرفان، شخص به جایی می‌رسد كه بر اساس قرب نوافل ذات اقدس الهی در مقام سوم، در فصل سوم؛ یعنی مقام ظهور؛ یعنی مقام وجه اللّهی؛ یعنی مقام فعل؛ یعنی مقام فیض، برابر حدیث معروف قُرب نوافل، سمع و بصر و اعضای ادراكی و تحریكی او می‌شود. وقتی عارف این مطلب را مشاهده كرد با زبان حق سخن می‌گوید، با چشم حق می‌بیند، هرگز خود را صاحب كار نمی‌بیند و خود را طلبكار نمی‌بیند، هر كار خیری كه انجام داد خود را بدهكارتر می‌بیند; زیرا می‌یابد كه با زبان دیگری حرف زد، با چشم دیگری دید، با گوش دیگری شنید، با دست دیگری رمی كرد كه دیگری فرمود: ﴿وَ ما رَمَیتَ إِذْ رَمَیتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمی﴾... . 📚 ویژه برنامه ماه مبارک رمضان سال تولید: 1393 آپارات: https://aparat.com/v/ecUXk 🆔 @a_javadiamoli_esra