نادیده های اربعینی ۱ ما رایت الا جمیلا آقا ما که تو این سفر جز لطف و کرامت از برادران عراقی ندیدم.. تو محبت و علاقمندی عراقی های عزیز به ایرانی ها همین بس که ...دیروز مرز چذابه جلو ویلچر خورد به پشت پای خانمم و ایشون یه کم پاشون آسیب دید تو ابتدای مرز عراق. گویا فرمانده هنگ مرزی عراق که وضعیت را دیده بود دستور داد یه آمبولانس آوردن و پدر خانم و ویلچر و مادر خانم و خانم و چهار فرزند ما و کالسکه و من را سوار آمبولانس ویژه کردن و تا آخر حدود ایران آوردن و پاسپورتهامونم خودشون مهر کردن😉