#حکایات
🔺سقط جنین
👈زن ابوعیسی دچار قولنج سبکی شده بود. وی سهر باران(شریاران از داروهای گوارشی) نوشید. سپس داروهای بسیار گرمی خورد. موضع درد در رحم بود. به علت درد و ورم رحم که بر روی اعور(روده) فشار میآورد، یبوست پیدا کرده بود.
👈 چون سنگینی به پائین فرود آمد، دردش شدت مییافت و از این جهت مزاجش اجابت نمی کرد.
👈وقتی این داروها را به کار برد از جلو او چیزی مانند مشیمه(منظورجفت است) بیرون زد. به ماما دستور دادم که آن را لمس نماید و سختی (میزان سختی و سستی) آن را تعیین کند. او گفت: نرم و بی حس است. به ماما دستور دادم که رانهای بیمار را دو روز ببندد و قسمت بی حس شده را ببُرد. پس از آن سه بار همان چیز (مشیمه) بیرون زد که بریده شد، سپس بیمار بهبود یافت.
قصص و حکایات المرضی، زکریای رازی، ص86
✅(الـشفاء) مرکز تحقیقات طب وعلوم اسلامی
eitaa.com/joinchat/1531445248C738e6059a9