با غریبه ها حرف زدن را بیشتر دوست دارم
آن ها که بی قضاوت کنارت مینشینند
و به حرفهایت با دقت گوش میکنند .
آنهایی که باهم هیچ گذشته ی مشترکی ندارید .
ولی مینشینند تا آرامت کنند .
سکوت میکنند
تا همه ات را برایشان بریزی رویِ دایره .
که شناختشان فقط محدود به
همان ساعتی است که تورا میبینند .
نه میدانند کجای دنیا زندگی میکنی .
و نه بلدند راجبت فکرهای رنگارنگ کنند .
آن غریبه های مهربان را
از همه ی دنیا بیشتر دوست دارم
آنهایی که وقتی تمام میشوی از حرف،
راهشان را میگیرند و میروند
و شاید هیچ وقت دیگری
در زندگی ات سرو کله شان پیدا نشود .
و تو نمیترسی که وسطِ بگو مگوهای صمیمی،
رازهایت را فاش کنند .
که تورا پر کنند از منّت هایی که
سرت خروار میشوند
وحرمت هایی که روزی همه ی جانت را
پایشان گذاشته ای تا حفظ شوند .
آن غریبه های هزار ویک پشت آشنا رو
از همه ی دنیا بیشتر دوست دارم.
_ فرگل مشتاقی ؛