با غریبه ها حرف زدن را بیشتر دوست دارم آن ها که بی قضاوت کنارت مینشینند و به حرفهایت با دقت گوش میکنند . آنهایی که باهم هیچ گذشته ی مشترکی ندارید . ولی مینشینند تا آرامت کنند . سکوت میکنند تا همه ات را برایشان بریزی رویِ دایره . که شناختشان فقط محدود به همان ساعتی است که تورا میبینند . نه میدانند کجای دنیا زندگی میکنی . و نه بلدند راجبت فکرهای رنگارنگ کنند . آن غریبه های مهربان را از همه ی دنیا بیشتر دوست دارم آنهایی که وقتی تمام میشوی از حرف، راهشان را میگیرند و میروند و شاید هیچ وقت دیگری در زندگی ات سرو کله شان پیدا نشود . و تو نمیترسی که وسطِ بگو مگوهای صمیمی، رازهایت را فاش کنند . که تورا پر کنند از منّت هایی که سرت خروار میشوند وحرمت هایی که روزی همه ی جانت را پایشان گذاشته ای تا حفظ شوند . آن غریبه های هزار ویک پشت آشنا رو از همه ی دنیا بیشتر دوست دارم. _ فرگل مشتاقی ؛