📚 امام هادی(ع) خورشید هدایت 👈امام هادی علیه السلام در سایه عبادت و نزدیکی به خداوند متعال، به درجه های والایی از رشد و کمال رسیده بود. ایشان از حقیقت اندیشه های انسان ها، عالم طبیعت، جهان پدیده ها و حتی گیاهان و حیوانات آگاه بود. 🔺در همین زمینه، در تاریخ نقل شده که در منزل متوکل و در اطاقش، پرندگانی وجود داشتند که در قفس نگهداری می شدند. هنگامی که متوکل در حضور امام هادی علیه السلام می خواست سخن بگوید، پرندگان شروع به سر و صدا می کردند و مانع صحبت کردن او می شدند، ولی به محض این که امام هادی علیه السلام لب به سخن می گشودند، پرندگان ساکت می شدند و گویی آن ها نیز به سخنان دُرافشان و پرگُهر آن بزرگوار، گوش جان می سپرند. 👈هنگامی که حضرت امام هادی علیه السلام را از مدینه به سامرا می بردند، حادثه ای شگفت انگیز در بین راه رخ داد. 🔺این حادثه از این قرار بود که افراد کاروان، شاهد باریدن باران، در یک روز گرم تابستانی بودند. یک روز به هنگام عبور از بیابان های خشک و بی آب و علف که آفتاب گرم کویری، آن را تفتیده ساخته بود، همراهان دیدند که امام علیه السلام عبایش را بر سر کشید و پای شترش را بست و خود را برای حفاظت در برابر باران آماده ساخت. در آن هوای گرم تابستانی که هرگز انتظار چنین امری نمی رفت و شواهدی هم دلالتی به وقوع ریزش باران نبود، ناگهان ابرهای تیره ای از راه رسید، باران تندی در گرفت و همه همراهان و سربازان محافظ را در شگفتی فروبرد. 👈 ادامه دارد... 🔹جهت مطالعه این مقاله به صورت کامل بر روی لینک زیر کلیک نمایید: 👇👇👇👇 👉 b2n.ir/45955 🌐 @ansarian_ir