🔴 پس‌از تصادف روح از بدنم‌ خارج شـد. بدنم را به بیمارستان بردند. در آنـجـا هیـچ کس مـرا نمیـدیـد. فقط یک خانم جوان بود که متوجه حضور من شد! جلوتر آمد و گفت تو به دنیا برمیگردی، اما من نمی توانم. بعد گفت: من مبلغ ۱۷ هزار تومان به کسی بدهکارم و برای همین اینجا گرفتارم. ✅ گفتم مشکلی نیست. من در خانه این مبلغ را دارم. به چشم برهم زدنی به منزل ما رفتیم. اما هر چه خواستم پول را از داخل کمد بردارم نشد. دست من از داخل پول عبور می کرد! آن خانم جوان ناامید شد و رفت و ساعتی بعد روح به بدن من بازگشت... 📗 کتاب تقاص. اثر گروه شهیدهادی@ansuiemarg_ir