🔴شب عاشورا ای که اشکها لبخند شد
حسینیه امام خمینی ساعت ۲۰
(يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اصْبِرُوا وَصَابِرُوا وَرَابِطُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ)
همه جا صدای آیه ۲۰۰سوره ال عمران بود
و واعظ به آرامی با کلمات شرح شرح مان میکرد میگفت و میسوزاندمان میگفت یک صبر فردی لازم است در سپاه حق...
بعد میگفت یک صبر جمعی لازم است میگفت صبر جمعی بالاتر از صبر فردی است، میگفت امام جماعت را نگاه کنید هرچقدر جماعت بزرگتر کار او سختتر میگفت او باید استقامت کند تا نماز پایان یابد میگفت هر چه جماعت بزرگتر کار امام سخت تر امام است آرامش امام است وسعت صدر امام است استقامت و امام جماعت کجا و امام امت کجا.
سخنران آرام داشت میتراشیدمان یک چشم به جای خالی امام یک چشم به بالای منبر رسول خدا، واعظ ادامه میداد مدام آیه میخواند از ((مائده)) وارده ((هود)) شد.
گفت رسول خدا فرمودند این آیه مرا پیر کرد "۱۱۲" هود را خواند:
(فَاسْتَقِمْ كَمَا أُمِرْتَ وَمَنْ تَابَ مَعَكَ وَلَا تَطْغَوْا ۚ إِنَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ)
میگفت استقامت بقیه را هم از رسول خدا خواست و اینکه خودت استقامت داشته باشی و استقامت بقیه هم با تو باشد کار را سختتر میکند هنوز آیه تمام نشده بود که آمد، محور استقامت امت و مقاومت مستضعفین آمد، آیت الله امام خامنهای همه پریدند همه پرکشیدن و من در تجسم تصویر عینی تفسیر ۱۱۲ هود خشکم زده بود و شب عاشورا برای من حال دگر پیدا کرد. مراسم غوغا شد همش شعار بود، همش صدای الله اکبر.
سخنران به زحمت تمام کرد مطلب را و محمود کریمی شروع کرد، آقا بهشون گفت بود بخوانند *ای کشور خدایی، صحنِ امام رضایی* . با صلابت ایستاده بود، با صلابت روی صندلی نشست تا اخر مجلس همه گریه میکردند و میخندیدند و من هنوز مبهوت بودم.
مراسم تمام شد، همه رفتند.
ناگهان دیدم چند نفری از مردم عادی به سمت محل نشستن آقا رفتند و نماز شکر خواندند و من هم دعا خواندم و آمدم....
در راه ذکرم فقط این بود
جای همه رفیقانم خالی...
متنی نوشتم تا حالم را به اشتراک بگذارم
دوباره متن را خواندم هرچه فکر کردم دیدم متن حق مطلب را ادا نکرده
ای کاش همه بودید...ای کاش
🔷 آرش مقدم | فعال اجتماعی
...........................................................
🆔
@arashmoghadam_ir
💬 صفحه شخصی در
ویراستی