يکي از شاگردان آیت الله بهاءالدینی نقل مي کند:
« روزي در خدمت آقا بوديم، طلبه اي ضبط صوت را تنظيم کرد و رفت نزديک آقا نشست که فرمايشات آقا را ضبط کند.
چون آقا اجازه نمي داد کسي فرموده هايشان را ضبط کند. آن طلبه خواست مخفيانه اين کار را بکند. سؤالاتي از آقا کرد و ايشان جواب داد و به همان نحوي که ضبط صوت روشن بود از منزل خارج شديم. در خارج منزل نيز مذاکراتي شد که ضبط مي شد، نوار را آن آقاي طلبه برگرداند که صحبتهاي پير روشن ضميرمان را از اول بشنويم، ولي با کمال تعجب ديديم يک کلمه از حرفهاي ايشان ضبط نشده و به حرفهاي خودمان که رسيد ديديم ضبط شده است.
خيلي تعجب کرديم. و از اين شگفت انگيزتر که روز بعد با همان طلبه خدمت ايشان رسيديم. به آقا عرض کرد: اجازه بفرماييد فرمايشات شما را ضبط کنم. آقا با نگاهي که به او کرد فرمود:
« اگر به دردت مي خورد همان ديروز ضبط مي شد! »
رنگ از چهره آن طلبه پريد و رفت و ديگر منزل آقا او را نديديم. »
✍🏻پایگاه اطلاع رسانی تبیان
@Asemani_bashim