حاج آقا قرهی: وقتی علّامه طباطبایی(اعلی اللّه مقامه الشّریف)، اوصاف بانوی مکرّمه، سیّده‌ی عظیم‌الشّأن، بانو امین(اعلی اللّه مقامها الشّریف) را می‌شنود، به مرحوم آقای ناطق اصفهانی، بیان می‌کند: وقتی از ایشان بگیرید، من خدمت این بانوی مکرّمه برسم. مرحوم ناطق اصفهانی تعجّب می‌کند که علّامه می‌خواهد خدمت ایشان برسد. این بانوی مکرّمه، کتبی دارد که کتاب تفسیر ایشان، مخزن‌العرفان، غوغاست. یک خانم و یک سیّده‌ی مجتهده است، امّا فراتر از مباحث اجتهاد است. این بانویی است که استاد عظیم‌الشّأن ما، آیت‌الله العظمی مرعشی نجفی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که خود ایشان به دیگران، اجازه‌ی روایی می‌دادند و نیاز به این مطالب نداشتند، می‌فرمودند: از افتخارات من این است که از دست یک زن و بانوی مکرّمه‌ای چون ایشان، اجازه‌ی روایی دارم. وقتی شهید مظلوم بهشتی(اعلی اللّه مقامه الشّریف) که اصفهانی بودند، خدمت این بانوی عفیفه و حکیمه، می‌رسند، از دیگران می‌پرسند که ایشان کیست؟ شهید بهشتی را معرّفی می‌کنند و می‌گویند: فرزند فلانی است و ... . ایشان را می‌شناسید؟ می‌فرمایند: بله، می‌شناسم، ایشان، واقعاً بهشتی است و به شهادت می‌رسد و بهشتی می‌شود. ایشان، این صحبت را در زمان طاغوت بیان کرده بودند! ببینید مقام ایشان چیست... ایشان کتبی دارند، مطالعه کنید. کتاب روش خوشبختی برای خانم‌ها دارد، کأنّ مثل این که امروز نوشته و برای همین الآن هست. گویی قلم ایشان، برای امروز است. من کتب ایشان را مطالعه کردم، غوغاست. این‌قدر این مطالب، شیرین است، گاه دو، سه مرتبه کتاب‌های ایشان را خواندم. در کتاب‌های ایشان، نور است. بعضی‌ها فقط می‌نویسند که کتابی نوشته باشند، امّا کتاب‌های ایشان، نور است. وقتی علّامه به اصفهان می‌روند و بین این دو بزرگوار، دیداری صورت می‌گیرد، مرحوم ناطق اصفهانی، می‌گویند: بانو چنان رو گرفته بودند که فقط یک چشمشان معلوم بود، رو به روی علّامه نشسته بودند، هر دو خواستند سؤال کنند، یک‌باره با هم سخن گفتند، بعد آن بانوی مکرّمه فرمودند: علّامه بگویند... به هر حال اوّل علّامه سؤال می‌کنند و ایشان، جواب می‌دهند و بعد ایشان، سؤال می‌کنند و علّامه جواب می‌دهند. آقای ناطق اصفهانی می‌گویند: نیم ساعت به سکوت گذشت، وقتی تمام شد و رفتند، به علّامه گفتند: آقا، چه دیدید؟ فرمودند: من خوشحالم که امروز، فرزندی از سلاله فاطمه‌ی زهرا را دیدم که همان حالات مادر، در وجود ایشان هست. تعجّب کردند، جمله، خیلی سنگین است! به ایشان می‌گویند: علّامه راجع به شما، این‌گونه صحبت کردند، ایشان، بسیار ناراحت می‌شوند و می‌گویند: فقط این را به شما بگویم: من کنیز کنیزان کنیزان فاطمه أمّ‌البنین(علیها الصّلوة و السّلام) هم نمی‌شوم. ✍️درس اخلاق خبرگزاری مهر 1 فرودین96 @Asemani_bashim