🌿🌸🌸🌿
نگاهم میخورد ...
درست شکل یک آیینه ...
و مثل یک رودخانه ی زیبا ...
اما این رودخانه خلاصه شده در دست های من ...
من هاج و واج ماندم از این زیبایی ...
گنبد زیبا چه برق نوری دارد ...
میخورد بر مشت آب و چشم های مرا ...
انگاری دارد بیدار میکند و میخواند مرا به سمت خوشبختی ...
با یک دیده ی زیبا ...
نگاهی قشنگ ...
میطلبد مرا این حرم به سمت خود ...
آب را رها کرده ام من ...
کاش ما هم رها میشدیدم...
چه زیبا میشد اگر خاکی میشدیم ...
چه خوب میشد که راحت سمت خاک می رفتیم ...
برق نگاهم میرود تا خود ضریح بی بی ...
چنین روزی خدا چه خلقتی کرده ...
محو خلقتش که میشوی ...
بانویی دوعالم و قهرمان کربلا هم ...
می آید به ذهنم ...
می آید به دلم ...
حرف دل که باشد یعنی ...
روح و روانم ای خدا ...
بگویم اوج پرواز میگیرد ...
اغراق نکرده ام ،اغراق نگفته ام ...
میخواهم پا بگذارم براین حرم ...
اما پای دل ...
دستهایم میخورد بر ضریح ...
شک ندارم که میخورد بر ضریح بانویی دوعالم ...
یاد عشق به برادرش ...
گرفته ارثیه از زینب کربلا ...
جسمم در حرم و روح م پرواز ...
کاش میشدم شاپرک...
عوض گلباران ...
پرهایم را میکندم و شاپرک باران میکردم ...
کاش تمامی نداشت پرهایم ...
میخواهم بگویم بی بی ...
پا نهاده ی براین دنیا ...
وشده قم از وجودت بهشت ...
خلاصه شده عاشقی و معشوقی در این سرزمین ...
رد نگاهم از اینجا میرود تا خود مشهد ...
میرود تا خود بقیع و سوریه ...
تبسم می آید بر لبهای من لیلا...
و آرام میگیرم ضریح و با عرض وادب ...
میگویم تولدتون مبارک یاس های پیغمبر ص 🌿🌸🌿🌸
لیلا اسربار