🏝 در بازار حجره داشتم. یک روز که مثل معمول داشتم به سر کار خود می‌رفتم، دیدم یکی از مغازه‌ها دچار حریق شده، بعضی‌ها ایستاده‌اند و نگاه می‌کنند، بعضی‌ها هم با گوشی مشغول عکس گرفتن هستند و چند نفر هم با شور و هیجان فراوان تلاش می‌کنند تا آتش را خاموش کنند، یکی دو نفر هم فوری با آتش‌نشانی تماس گرفته‌اند. باخود فکر کردم الان بهترین کار چیست؟ بایستم نگاه کنم یا من هم تلاشی بکنم. تصمیم گرفتم سهمی در خاموش شدن آتش داشته باشم.... بالاخره آتش خاموش شد و همه رفتند و من در راه حجره‌ام، با خود می‌اندیشیدم آتش غیبت دامن جان زندگیمان را گرفته ما چگونه‌ایم؟! فاکثروالدعا بتعجیل الفرج ... ↙️↙️↙️ @atr_ir