_____________________
🏝راستش را به ما نگفتند!
راستش را به ما نگفتند! یا لااقل همه راست را به ما نگفتند!
گفتند:
شما که بیایید، خون به پا میکنید، جوی خون به راه میاندازید و از کشته پشته میسازید و ما را از ظهورتان ترساندند.
درست مثل این که حادثهای به شیرینی تولّد را کتمان کنند و تنها از درد زادن بگویند.
ما از همان کودکی، شما را دوست داشتیم. با همهی فطرتمان به شما عشق میورزیدیم و با همهی وجودمان بیتاب آمدنتان بودیم.
عشقتان با سرشت ما عجین شده بود و آمدنتان، طبیعیترین و شیرینترین نیازمان بود.
امّا کسی به ما نگفت که چه گلستانی میشود جهان، وقتی که شما بیایید.
همه، پیش از آن که نگاه مهرگستر و دستهای عاطفهی شما را توصیف کنند، شمشیر شما را نشانمان دادند.
آری! برای این که گلها و نهالها رشد کنند، باید علفهای هرز را وجین کرد و این جز با داسی برنده و سهمگین، ممکن نیست.
آری! برای این که مظلومان تاریخ، نفسی به راحتی بکشند، باید پشت و پوزهی ظالمان و ستمگران را به خاک مالید و نسلشان را از روی زمین برچید.
آری! برای این که عدالت بر کرسی بنشیند، باید سریر ستم آلودهی سلطنت را واژگون کرد و به دست نابودی سپرد.
و اینها همه، همان معجزهای است که تنها از دست شما برمیآید و تنها با دست شما محقّق میشود.
امّا مگر نه این که اینها همه مقدمه است برای رسیدن به بهشتی که تو بانی آنید.
آن بهشت را کسی برای ما ترسیم نکرد.
کسی به ما نگفت که آن ساحل امید که در پس این دریای خون نشسته است، چگونه ساحلی است؟!
کسی به ما نگفت که وقتی بیایید؛
پرندگان در آشیانههای خود جشن میگیرند و ماهیان دریاها شادمان میشوند و چشمهساران میجوشند و زمین چندین برابر محصول خویش را عرضه میکند.
به ما نگفتند که وقتی شما بیایید:
دلهای بندگان را آکنده از عبادت و اطاعت میکنید و عدالت بر همه جا دامن میگسترد و خدا به واسطهی شما دروغ را ریشهکن میکند و خوی ستمگری و درندگی را محو میسازد و طوق ذلّت بردگی را از گردن خلایق برمیدارد.
به ما نگفتند که وقتی شما بیایید؛
ساکنان زمین و آسمان به شما عشق میورزند، آسمان بارانش را فرو میفرستد، زمین، گیاهان خود را میرویاند ... و زندگان آرزو میکنند که کاش مردگانشان زنده بودند و عدل و آرامش حقیقی را میدیدند و میدیدند که خداوند چگونه برکاتش را بر اهل زمین فرو میفرستد.
به ما نگفتند که وقتی شما بیایید:
همهی امت به آغوشتان پناه میآورند همانند زنبوران عسل به ملکهی خویش ...
و شما عدالت را آن چنان که باید و شاید در پهنهی جهان میگسترید و خفتهای را بیدار نمیکنید و خونی را نمیریزید.
به ما نگفته بودند که وقتی شما بیایید:
رفاه و آسایشی میآید که نظیر آن پیش از این، نیامده است. مال و ثروت آنچنان وفور مییابد که هر که نزدتان بیاید فوق تصورش، دریافت میکند.
به ما نگفتند که وقتی شما بیایید:
اموال را چون سیل، جاری میکنید و بخششهای کلان خویش را هرگز شماره نمیکنید.
به ما نگفتند که وقتی شما بیایی :
هیچ کس فقیر نمیماند و مردم برای صدقه دادن به دنبال نیازمند میگردند و پیدا نمیکنند. مال را به هر که عرضه میکنند، میگوید: بینیازم!
ای محبوب ازلی و ای معشوق آسمانی!
ما بی آن که مختصات آن بهشت موعود را بدانیم و مدینهی فاضلهی حضورتان را بشناسیم، شما را دوست میداشتیم و به شما عشق میورزیدیم.
که عشقتان با سرشتها عجین شده بود و آمدنتان طبیعیترین و شیرینترین نیازمان بود.
ظهور شما بیتردید بزرگترین جشن عالم خواهد بود و عاقبت جهان را ختم به خیر خواهد کرد.
📚 برگرفته از کتاب سید مهدی شجاعی
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج#کانالعطرظهورمولا ↙️↙️↙️
@atr_ir