🏝حکایت ما و اماممان!🏝 ✨ دوستی می‌گفت: با پسرم جر و بحث کردیم. با ناراحتی قهر کرد و از خانه بیرون رفت. مدتی گرفته بودم و چشم انتظار، تا برگرده و از شما چه پنهان دل تو دلم نبود؛ نکنه بر نگرده!!!  زمان زیادی نگذشت که پسرم برگشت، در حالی که شاخه‌ای گل در دست داشت؛ رویم را بوسید و درآغوش یکدیگر از شدّت شوق اشک ریختیم! حکایت ما و امام زمان ارواحنافداه هم همینه! اگر یک وقت‌هایی از پدر مهربان و امام دلسوزمان دور شدیم و به ایشون پشت کردیم، یادمون نره که امام زمان ارواحنافداه چشم انتظار بازگشت ما هستند و بهتره که زودتر برگردیم و نگذاریم قهرمون طولانی بشه ... وقتی برگردیم و یک شاخه گل به دست داشته باشیم، خدا میدونه که چه قدر خوشحالشان کرده‌ایم! ↙️↙️↙️ @atr_ir