📚 برشی از کتاب «حماسه امام سجاد(ع)»
♦️ بعضى فکر میکنند که اگر امام سجّاد(صلواتاللّهعلیه) میخواست در مقابل دستگاه بنىامیّه مقاومت کند، بایستى او هم عَلَم مخالفت برمیداشت؛ یا به مختار ملحق میشد و یا مثلاً به عبداللّهبن حنظله ملحق میشد یا رهبرى اینها را به دست میگرفت و حرکت میکردند و مقاومت مسلّحانهى علنى [میکردند]؛ این تفکّر، تفکّر نادرستى است و بىتوجّه به هدف ائمّه(علیهمالسّلام) است.
اگر ائمّه ازجمله امام سجّاد(علیهالسّلام) در آن شرایط میخواستند به یک چنین حرکات آشکار و قهرآمیزى دست بزنند، یقیناً ریشهى شیعه کنده میشد و هیچ زمینهاى براى رشد مکتب اهلبیت و دستگاه امامت و ولایت در دورانِ بعد باقى نمیماند؛ همه از بین میرفت و نابود میشد. لذا مىبینیم که امام سجّاد در قضیّهى مختار نسبت به او اعلام هماهنگى نکردند؛ اگرچه در بعضى از روایات هست که پنهانى با مختار ارتباطاتى داشتند امّا در اینکه آشکارا با مختار رابطهاى نداشتند شکّى نیست؛ حتّى در بعضى از روایات شنفته میشود که امام سجّاد نسبت به مختار بدگویى میکنند. این هم خیلى طبیعى به نظر میرسد که یک عمل تقیّهآمیزى باشد براى اینکه رابطهاى بین اینها احساس نشود.
♦️ البتّه اگر مختار، پیروز نهایى میشد، حکومت، حکومت اهلبیت میشد امّا اگر شکست میخورد و در صورت شکست، اگر بین امام سجّاد و او رابطهى مشخّصى و واضحى وجود میداشت، یقیناً این نقمت دامن امام سجّاد و شیعیان مدینه را هم میگرفت و همانطور که گفتیم، رشتهى تشیّع قطع میشد.
ثبت سفارش:
B2n.ir/nu8343
@KhameneiBook