عطرِظهورِمولا
🔺او می آید #او_می_آید #داستان_زندگی_امام_مهدی_عج_ ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید
🔺او می آید ‼️‼️دوستان با کلیک بر روی هشتگ های بالا می تونید قسمت های قبلی را بیابید👆👆 ‼️‼️ 👈ادامه قسمت بیست و ششم// او را می جوییم 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 -به نظر تو این نوشته ها علامت چیست؟ وزیر در قواره ای از حرکت و سخن که سعی دارد بر امیر اثر مثبت گذارد آهسته قدم زده و می گوید: 🔰🔰🔰🔰🔰🔰 -این دلیل روشن و برهانی محکم است بر باطل بودن عقیده شیعیان. امیر سر می جنباند و می گوید: -تو درباره شیعیان بحرین چه می اندیشی؟ وزیر سعی دارد در این لحظات به خونسردی جواب امیر را بدهد: -اینها گروهی متعصب هستند و هر دلیلی را انکار می کنند. امیر می پرسد: -باید با آنها چه کرد؟ -قربان فرمان صادر کنید که دانشمندان شیعه را حاضر سازند. شما این انار را به ایشان نشان دهید اگر بپذیرند و به مذهب ما در آیند ثواب و پاداش بزرگی نصیب شما خواهد شد. امیر به سوی تخت خویش رفته و در نشستن روی آن می گوید: اما آنها هرگز از آیین خویش باز نخواهند گشت. 🔹🔸🔹🔸🔹🔸🔹🔸 وزیر در مقابل امیر ایستاده و دستهایش را روی شکم قلّاب می کند. بعد با مایه ای از خشم در کلام می گوید: -اگر آنها بخواهند در گمراهی خودشان باقی بمانند در پیش پای ما سه راه وجود خواهد داشت: آنها باید همانند یهودیان و مسیحیان خواری و خفت را پذیرفته و جزیه بدهند. راه دوم این است که دلیلی بر ردّ این معجزه بیاورند. سومین راه این است که شما دستور دهید مردان شیعه را بکشند و زنان و فرزندانشان را اسیر کنند. اموال آنها را هم به غنیمت خواهیم گرفت. امیر سخن وزیر خویش را پسندیده و دستور می دهد تا دانشمندان شیعه را به حضور فرا خوانند. وقتی بزرگان شیعه حاضر می شوند امیر با نشان دادن انار به آنها می گوید: این معجزه ای از سوی خداوند است که دلیل بر حقیقت اندیشه ما و باطل بودن عقیده شما می باشد. شما علمای شیعه خوب است که در کار خودتان تامل کرده و عاقبت خویش را تباه نسازید. به راه سعادت و نیکبختی بازگردید و خود را رستگار سازید... اما اگر چنین نکنید باید همچون کفار جزیه بپردازید وگرنه شما را کشته و زنان و فرزندانتان را اسیر خواهم ساخت. دانشمندان شیعه مبهوت از مشاهده آن انار عجیب ساکت باقی مانده و هیچ سخنی نمی گویند. باید حرفی زد هر چه می خواهد باشد. سکوت اینگونه خطرش بسیار زیاد می باشد. سرانجام یکی از علمای شیعه جلو آمده و می گوید: -مهلت می خواهیم تا در این کار مشورت کنیم. امیر می گوید: -موافقم وزیر که تا کنون ساکت مانده است خطاب به علمای شیعه می گوید: -بیهوده وقت امیر و خودتان را تلف نکنید این کاری نیست که نیاز به مشورت داشته باشد. عالم شیعه می گوید: -یک مهلت سه روزه می خواهیم. بدون شک بعد از پایان مهلت ما در اختیار شما خواهیم بود. امیر می پذیرد. ⏪⏪⏪ ادامه دارد... برگرفته از کتاب او می آید/ رضا شیرازی/انتشارات پیام آزادی ↙️↙️↙️ @atr_ir