در ایران سالهاست که مرده و از کنار مردم رد شده و سپس به دشمن مردم تبدیل شده؛ بدی ها و نقایص را با عینک بدبینی و با جهان بینی الحادی و خشونت، بزرگ می کند و خوبی ها را سانسور، تحقیر و ضد ارزش معرفی میکند. این مریض سر ریز در مطبوعات و مجازی است و لقلقه زبان عوام سیاسی و نقل و نبات محافل خانوادگی و دوستی است و توسط سلبریتی ها تبلیغ و برند میشود. چرخه علوم انسانی در ایران چرخه مریض و دشمنی است که تنها کاری که از آن بر نمی آید خدمت به مردم و مردم دوستی است، بیشترین نزاع را با هویت ملی و دینی دارد و با علم بیشترین فاصله را دارد. مقهور روش و متولوژی است اما سر در گریبان ایدئولوژی پنهان دارد و نقاب علم بر چهره بر صورت مردم چنگ می کشد! همه این ها به معنای نفی و نادیده گرفتن حقیقتی به نام علم که مبارک و میمون است نمی باشد و یا نفی کارکرد این علم در مکان و زمانی دیگر. آنچه به آن دقیقا نقد میشود چرخه معیوب و مریض علوم انسانی در ایران است و عجیب نیست که این پیدایش از ابتدا با ورود سوغاتی منورالفکرها از فرنگ بوده، آنها که خود ام الامراض بودند. جامعه شناسانی که نمی توانند بافتار فرهنگی و دینی مردم ایران را قبول کنند و از اساس با آن مخالفت می کنند گاه به انقلاب مردم ایران توهین می کنند و گاه به دفاع جانانه ملت در هشت سال جنگ، گاه مردم را به خاطر تشییع میلیون تحقیر می کنند و گاه با نادیده گرفتن اربعین حسینی و شبهای قدر. این نوشته به معنای نادیده گرفتن معدود اساتید ارزشمند و روش های علمی در این وادی نیست. @atraf_man