هدایت شده از حبیب‌اله بابائی
خون خدا در عرفان اسلامی تقریری از بیان استاد یداله یزدان‌پناه قسمت هشتم: بُعد رثاء و عزاء در «ثارالله» اصولا خون بویژه آنجایی که به ناحق ریخته شود و بخصوص آنجایی که این خون متعلق به فردی نجیب و عزیز باشد، خود موجب غم و اندوه می­‌شود. این غم و اندوه هم در فرد مقرَّب (انسان کامل) بوجود می­‌آید و هم در ناحیۀ انسان­هایی که این حادثه غم­بار را یاد کرده و از یاد آن غمگین می­شوند. همین غم و اندوه که برخاسته از نوعی از ظلم و تعدی به حریم خدا و مقربان (به قرب فرائض) اوست، هم برای فرد مقربی که خونش بر زمین می­‌ریزد کارکرد سلوکی دارد، و هم برای کسانی که از یاد آن غمگین می­شوند اثرات عرفانی داشته، موجب سلوک، معرفت، و معنویت­شان می­شود. این غم و اندوهی که از خون به ناحق ریخته عارض می­‌شود، به موجب وجودی و عارفانه بودن­‌اش نه تنها ضعف­‌آور نیست، بلکه نوعی از شور و شوق روحی و عرفانی به دنبال می­‌آورد و با ناراحتی­های معمولی بسیار فرق می­‌کند. در واقع، جنبۀ وجودی و اثباتی که در خون خدا نهفته است، به غم و اندوه حاصل از آن معنا می­‌بخشد که به کلی با اندوه­‌های انسانیِ برآمده از نیستی­ها و نداشتن­ها بسیار فرق می­‌کند.  شایان ذکر است که به موجب ظرفیت روحی و روانی­‌ای که در بُعد رثاء در «ثارالله» وجود دارد و به موجب آنکه مردم نوعا از طریق امور عاطفی، فرهنگی را قبول و یا رد می­‌کنند، بُعد رثاء و عزاء همواره بیشترین تأثیر را در نهادینه کردن اندیشۀ ولایت، تقرب، و شور اجتماعی در فرهنگ عمومی داشته و در فراگیر شدن آن سهم شایانی ایفا کرده است.                  @Habibollah_Babai