گفتگو از آداب تا اکسیر
جناب آقای نصیری امروز ضمن نقل خاطره ای از گفتگواندیش بودن خود در طول مدیریت فرهنگی شان به چنین نتیجه ای رسیده اند:
"البته امروز آن اعتماد به نفس و جزمیت سابق را ندارم و متوجه دشواری و پیچیدگی پروسه و صیرورت و شکل گیری معرفت و چگونگی رسیدن به یک دیدگاه و موضع و ایستار فرهنگی و سیاسی و ... هستم و به همین دلیل به "گفتگو" اغلب نه به عنوان "رو کم کنی" و "غلبه بر خصم" که به عنوان یک "اکسیر" که می تواند ما را به درک و فهم واقعیت نزدیکتر کند، می نگرم"
پرسش اکنون اینجاست جناب آقای نصیری: چگونه و با چه ادبیاتی؟
ادبیات تند و زننده و گزنده کجا میتواند اکسیر باشد؟ مطالب کم مایه و فحش نامه های تهی از استدلال و معمولا حسی و پر هوس و سلیقه چگونه میتواند ما را به درک واقعیت نزدیک کند؟
جناب نصیری! گفتگویی که اکسیر است و موضوعیت دارد و روی کم کنی و اسکات خصم نیست "آداب" دارد ادب دارد در خود منطق و تواضع و بستر باز برای فهم مجدد و بدون تعصب و عصبانیت دارد.
لطفا به ۱۰۰ پیام اخیر خود نگاه کنید! چه انها که تالیف است و چه آنها که ارسالی است.
ادبیات و نقش شما و دوستان تان اصلا شبیه افراد دعوت کننده به گفتگو و آرامش و منطق نیست!
شما وسط دعوای دو نفر چوب بدست شان میدهید و یک طرف نزاع هم میایستید!
شما اصلا صلاحیت دعوت به گفتگو ندارید مادامیکه بر نزاع ها و نقارها می دمید و نمیتوانید موضع تان را بدون فریاد و جنجال بیان کنید!
این نقش صبر، حلم، جامع نگری، کلان نگری، مستدل بودن و دوری از هیجان و احساسی سخن گفتن لازم دارد.
کجا توانسته اید نظرات مخالف خود را بازتاب دهید؟
شما نماینده یک جریان بسیار خشن و با ادبیات گزنده و احساسی هستید.
اگر مطلوب تان چیز دیگری است از خود شروع کنید و نشان دهید!
هدانا الله و ایاکم
@atraf_man