روییده همچون قارچ در قم کافههای التقاطی
یا چون درختان نوئل در خانههای التقاطی
با هم نشستند جلفها و مذهبیها پشت یک میز
پیوند خورده بینشان با وصلههای التقاطی
اسپرسوهای تلخ، شیرین میکند احوالشان را
فرقی ندارند طعمها در معدههای التقاطی
آخوندهای صورتی بعد از فراغ از منبر و وعظ
گردآمدند در خلوتی با جامههای التقاطی
از مدرسه بیرون شدند و گم شدند در این هیاهو
بیخانمانهای غریب حجرههای التقاطی
آمیختند متن مقدس با حدیث نفس تا شد
کرمان اندیشه پر از این زیرههای التقاطی
از آیههای یأس میخوانند هر جا مینشینند
این انبیاء بیکتاب و نیچههای التقاطی
آنسوتر اما عدهای مردند در سودای معشوق
تا دل برند از زندهها این مردههای التقاطی
دوشیزههای چادری هم در مصاف نوپلنگان
افسونگریها میکنند با خندههای التقاطی
بردند پایان با دو نخ سیگار و قهوه لاسها را
از نو شروع کردند این معشوقههای التقاطی
ما گنگهای این زمانه سرخوش از این برزخیم اما
شوق جنان داریم با سجادههای التقاطی
جلسه با آسید یاسر تقوی (شاعر)
۱۰ خرداد ۱۴۰۲
https://eitaa.com/atraf_man