امر به معروف و نهی از منکر علیه السلام در ، وظیفه‌ای استثنایی یا برای مکلفین؟ امام حسین علیه السلام فرمود «أَنِّي لَمْ أَخْرُجْ أَشِراً وَ لَا بَطِراً وَ لَا مُفْسِداً وَ لَا ظَالِماً وَ إِنَّمَا خَرَجْتُ لِطَلَبِ الْإِصْلَاحِ فِي أُمَّةِ جَدِّي ص أُرِيدُ أَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ أَنْهَى عَنِ الْمُنْكَر» (1) از جمله تحلیل‌هایی که درباره قیام و نهضت سیدالشهدا علیه السلام مطرح می‌شود و غالبا نتیجه‌ای جز دعوت به سکون و انفعال در برابر ظالمین و مستکبرین ندارد، غیر قابل الگو بودن قیام امام حسین علیه السلام، اختصاصی و وظیفه شخصی تلقی کردن آن است. هر چند دلیل معتنابهی برای این مدعی پیدا نشد، اما این تحلیل یک خروجی موثر دارد و آن بی اثر ساختن حرکت و قیام سیدالشهدا علیه السلام و خون شریف و مبارک ایشان در امتداد تاریخ است. تحلیلی برای مسکوت گذاشتن نهضت حسینی که به ضد اهداف و خون پاک ثارالله بدل شده است. برای اینکه نشان دهیم این تحلیل خلاف کلیت و حرکت امام حسین علیه السلام است و به آنتی تز نهضت حسینی بدل شده است ـ با احترام به برخی قائلین احتمالی ـ به فقه ـ باب امر به معروف و نهی از منکر ـ در کتاب تحریر الوسیله امام خمینی ره مراجعه می کنیم، تا وظیفه انسان مسلمان در امر به معروف و نهی از منکر در موقعیتی که سیدالشهدا علیه السلام واقع شد، پی ببریم. امام خمینی در تحریر الوسیله (جلد 1 ـ ص 472) در شرط چهارم ـ عدم ترتب مفسده و ضرر بر امر و نهی ـ بعد از بیان اینکه اگر آمر یا ناهی از وقوع ضرر یا مفسده ای برای خودش یا دیگر مومنین ـ جان، مال، آبرو ـ بترسد امر و نهی واجب نیست، در مسئله ششم میفرماید: «لو كان المعروف و المنكر من الأمور التي يهتم به الشارع الأقدس‌كحفظ نفوس قبيلة من المسلمين و هتك نواميسهم أو محو آثار الإسلام و محو حجته بما يوجب ضلالة المسلمين أو إمحاء بعض شعائر الإسلام كبيت اللّٰه الحرام بحيث يمحى آثاره و محله و أمثال ذلك لا بد من ملاحظة الأهمية، و لا يكون مطلق الضرر و لو النفسي أو الحرج موجبا لرفع‌ التكليف، فلو توقفت إقامة حجج الإسلام بما يرفع بها الضلالة على بذل النفس أو النفوس فالظاهر وجوبه فضلا عن الوقوع في ضرر أو حرج دونها‌» «اگر معروف و منکر از اموری باشد که شارع مقدس به آن اهتمام ـ ویژه ـ دارد، مانند حفظ جان و نوامیس قبیله ای ـ گروهی، جمعی ـ از مسلمین یا محو آثار اسلام و محو حجت آن ـ اعتبار ـ به نحوی که موجب گمراهی مسلمین بشود یا برخی شعائر اسلام از بین برود مانند بیت الله الحرام به نحوی که اثری از آن نماند و مانند این مثال ها، پس در این موارد ملاحظه و توجه به اهمیت مسئله مهم است. ـ پس مطلق ضرر یا حرج در امر و نهی موجب رفع تکلیف نیست ـ پس اگر اقامه حجت‌ها و امور مهم اسلام ـ که با نبودشان گمراهی و ضلالت پیش می آید ـ متوقف باشد بر بذل جان یا جان‌ها، ظاهر آن است ـ که امر و نهی ـ واجب است، چه برسد به اینکه ضرر یا حرجی پیش بیاید» ایشان در مسئله های ۷، ۸، ۹، ۱۰ و ۱۱ چند عنوان را از مصادیق امور مهم دانسته اند که ضرر و حرج موجب سقوط تکلیف در برابر آن نمی‌باشد و امر و نهی واجب است. مانند بدعت در اسلام، معروف شدن منکر، سکوت در برابر ظالمین، سکوت در برابر جرئت ظالمین در گسترش محرمات، سکوت در برابر اعوان ظالمین قلمداد کردن علما. قید مهم در این چند تکلیف شرعی مخاطب آنهاست، "علماء الدين و رؤساء المذهب"، این دو دسته چنین وظایف خطیری بر عهده دارند. نه عموم مکلفین. از این نقطه محل عزیمت سیدالشهدا علیه السلام فهمیده می‌شود که قیام و حرکت، وظیفه شرعی آن حضرت در چارچوب امر به معروف و نهی از منکر بوده است نه یک ماموریت اختصاصی و غیر قابل الگو. بلکه فعل آن حضرت نشان دهنده مراتب امر و نهی و قیود آن می‌باشد و وظایف علما و روئسای مذهب شیعه از آن فهمیده می‌شود. پ.ن1: مثیر الاحزان 4 / بحار الانوار 44:329/ المناقب لابن شهرآشوب 89: 4 / مقتل الحسین الخوارزمي 188: 1 /نفس المهموم: 37 / مكاتيب الأئمة 40: 2 / لمعة من بلاغة الحسين (عليه السلام): 106 / مكاتيب الرسول صلى الله عليه و آله ج‏2، ص: ۳۶۶ / الفتوح: ج 5 ص 21 / معالي السّبطين: ج 1 ص 212. پ.ن2 : نخستین بار حدودا سال 1386 در مدرسه آیت الله مجتهدی ره تهران، این استدلال از تحریر الوسیله را از حضرت استاد آیت الله جاودان حفظه الله شنیدم. م.ص.صادقی | ۵ محرم 1445 https://eitaa.com/atraf_man