🔻وقتی زندگانی علما و بزرگانی را مطالعه می‌کنیم که به صدق گفتار و تشرف آن‌ها خدمت تک‌سوار هستی، حضرت مهدی«علیه‌السلام» اطمینان داریم، در می‌یابیم که عدالت این بزرگواران، بسیار برتر از عدالت معمولی و رایج بین مؤمنان است. 👈دقت و احتیاط آنان در سخن‌گفتن، نگاه‌کردن، گوش‌دادن، غذاخوردن و دیگر کارهای روزانه، گاه موجب می‌شود دیگران گمان کنند که آنان وسواس بیش از اندازه دارند. || اما همین رعایت ضوابط شرعی و دقت در انجام آن‌ها در سراسر زندگی و حتی مرتکب‌نشدن ترک اولی، باعث می‌شود اگر داستان تشرفی از آن‌ها نقل گردد، مردم با اطمینان کامل و آرامش خاطر آن را بپذیرند. 🔹البته خود آن بزرگواران اغلب، هیچ انگیزه‌ای برای بازگوکردن تشرف خود ندارند. 🔸همچنین اگر بعضی از نزدیکانشان به‌طور طبیعی یا تصادفی، از تشرف آن‌ها مطلع شوند، این بزرگان به‌جِد از آن‌ها قول می‌گیرند که تا زمان حیاتشان، آن واقعه را بازگو نکنند؛ زیرا: 1⃣تشرف را از اسرار زندگانی خود می‌دانند؛ 2⃣آن را از اسرار محبوب خویش می‌شمارند که نزد آن‌ها به امانت سپرده‌اند؛ 3⃣از مشهورشدن و مرید پیداکردن گریزان هستند؛ 4⃣اطمینان به خلوص خود را در گمنام‌بودن جست‌وجو می‌کنند. ✅صد البته شاید این‌گونه پای‌بندبودن به حفظ سرّ محبوب، عاملی مؤثر باشد در تشرف مجدد و کسب معارف بیشتر و عمیق‌تر از محضر آن حاضرِ غایب از نظر؛ زیرا چه‌بسا دربارۀ تشرف مجدد، مصلحت در کتمان باشد؛ به‌گونه‌ای که وقتی امام«علیه‌السلام» به علم امامت بدانند که شخص تشرف‌یافته آن را بازگو می‌کند، او را از اصل زیارت خود محروم کنند. @abolhasanmahdavi