|⇦•
امشب که از شکوفۀ باران..
#قسمت_اول /
#مدح و توسل به عقیلۀ بنی هاشم حضرت زینب سلام الله علیها _
سید مهدی میرداماد •ೋ
●•┄༻↷◈↶༺┄•●
امشب که از شکوفۀ باران لبالب است
امشب دلم به تاب و سرم گرم این تب است
شمع است و شاهد است و شرابی که بر لب است
شور است و مستی است و شبی عشق مشرب است
شامی که روشنایی روز است امشب است
امشب شب ملیکۀ دادار زینب است
این جلوه جلوه های شبی بی کرانه است
این جذبه جذبۀ حرمی پر نشانه است
این سجده سجده بر قدمی جاودانه است
این شعله شعلۀ نفسی عاشقانه است
از هر لبی که می شنوی این ترانه است
عالم محیط و نقطۀ پرگار زینب است
چشمی گشود و چشم شقایق به خواب شد
نوری دمید و قبلۀ هر آفتاب شد
سِّری رسید و معنی اُم الکتاب شد
زیباترین دعای علی مستجاب شد
زهراست این که در دل گهواره قاب شد
امشب تمام گرمی بازار زینب است
بر عرش دست سبز نبی تا که جا گرفت
نورش زمین و هرچه زمان را فرا گرفت
حتی بهشت سرمه ازآن خاک پا گرفت
از عطر دامنش همه جا روشنا گرفت
آئینه ای مقابل رویش خدا گرفت
تصویر جلوه های خدا وار زینب است
این کیست اینکه سجده کند عشق در برش
این کیست این که سینه درد در برابرش
این کیست این که از جلوات مطهرش
عالم نبود غیر غباری به محضرش
فرموده از برکاتش برادرش
آئینه دار حیدر کرار زینب است
سوگند بر شکوه دل مرتضایی اش
سوگند بر تقدس کرببلایی اش
سوگند بر نماز شب کبریایی اش
بر ریشه های چادر سبز خدایی اش
تا روز حشر کعبۀ ایثار زینب است
سر چشمه های پُر تپش کوهسار از اوست
دریا از اوست جذبه هر آبشار از اوست
تیغ کلام حیدری اش آبدار از اوست
آری تمام هیمنۀ ذوالفقار از اوست
تفسیر آیه های غم و انتظار از اوست
از کربلا بپرس علمدار زینب است
آن شانۀ صبور صبوری ز ما ربود
وان قامت غیور قیامت به پا نمود
یک شیر زن حماسۀ عباس را سرود
با دست خویش بیرق کرببلا گشود
بر بالهای زخمی اش افسوس جا نبود
غم را بگو بیا که خریدار زینب است
پشتش شکست بسکه بر او آسمان گریست
حتی به حال روز دلش بی امان گریست
آرام بین حلقۀ نامحرمان گریست
از خنده های حرمله و ساربان گریست
بر گیسوان شعله ور کودکان گریست
شرح حدیث کوچه و بازار زینب است
شاعر: حسن لطفی
هرکی بغلش کرد صدایِ گریه ش قطع نشد .. تا ابی عبدالله دستانشُ بالا برد بدید خواهرمُ خودم آرامش کنم .. تا تو بغلِ ابی عبدالله قرار گرفت دیدن ارام چشمشُ باز کرد .. اول چهره ای که دید چهرۀ حسینش بود .. تا صدای گریه ش قطع شد دیدن ابی عبدالله خواهر رو به سینه چسباند .. این علقۀ قلبی و عاطفی شکل گرفت .. پنجاه و چهار سال از کنار هم جدا نشدن ..
تا نفس بر سینه و بر لب بود
دم حسین و بازدم زینب بود
↫『
بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』
ــــــــــــــــــ
‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال
#جایز نبوده و مصداق بارز
#حق_الناس می باشد.
#hardrevenge
#انتقام_سخت
#مرگ_بر_آمریکا
#سید_مهدی_میرداماد
#میلاد_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
↜ وب سایت↶
www.babolharam.net
✓ سروش ↶
http://sapp.ir/babolharam_net
✓ ایتا ↶
https://eitaa.com/babolharam_net
✓ تلگرام ↶
https://t.me/babolharam_net