|⇦•هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور... _ و توسل به ساحت مقدس حضرت صدیقۀ طاهره ویژۀ یوم الله 9 دی و شهادت سردار رشید اسلام حاج قاسم سلیمانی به نفس حاج مهدی سلحشور•✾• ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 【توجه】: جهت استفاده ، متون حتماً به همراه صوت در اختیار دیگران قرار گیرد. ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ یا فاطِمَهَ الزَّهْراَّءُ یا بِنْتَ مُحَمَّدٍ یا قُرَّهَ عَیْنِ الرَّسُولِ یا سَیِّدَتَنا وَمَوْلاتَنا اِنّا تَوَجَّهْنا وَاسْتَشْفَعْنا وَتَوَسَّلْنا بِکِ اِلَى اللّهِ وَقَدَّمْناکِ بَیْنَ یَدَىْ حاجاتِنا یا وَجیهَهً عِنْدَ اللَهِ اِشْفَعى لَنا عِنْدَ اللَهِ به واژه‌ای نکشیده‌ست مِنَّت از جوهر خطی که ساخته باشد مُرکَّب از باور کنون مرکب من جوهر است و جوهر نیست به جوش آمده خونم چکیده بر دفتر به جوش آمده خونم که این‌چنین قلمم دوباره پر شده از حرف‌های دردآور دوباره قصۀ تاریخ می‌شود تکرار دوباره قصۀ احزاب باز هم خیبر دوباره آمده‌اند آن قبیلۀ وحشی که می‌درید جگر از عموی پیغمبر عصای کینه برآورده باز ابوسفیان دوباره کوفته بر قبر حمزه و جعفر سکوت بود که مُرداب ساخت از تاریخ سکوت بود که آتش کشید بر دفتر سکوت بُرد به دارالاماره مسلم را سکوت داد به دستان کوفیان خنجر سکوت کردی و قاضی شریح فرمان داد به قتل شاه شهیدان حسین از منبر *اربابِ مارو قُربةً الی الله کشتند،از روی منبر حُکمِ قتلش رو دادن...* به هوش باش به قرآن اگر سکوت کنی نشان حرمله هاشان شود علی اصغر به گوش باش که این دستِ دوستی مکر است به گوش باش که از پشت می زند خنجر به چاه می بردت این طناب پوسیده از این شکسته پل امتحان شده مگذر به این خیال که مرصاد تیر آخر بود مباد این که نشینیم گوشه ی سنگر که هشت سال به لطف امام هشتم ما نرفت یک وجب از خاک کشورم به هدر هزار دفعه جهان شاه راهِ ما را بست هزار مرتبه اما گشوده شد معبر که هشت سال نرفتیم زیر بار ستم که هشت سال جوانها یکی یکی پرپر چقدر دل که شکسته به خاطر فرزند چقدر سینه سپر شد به خاطرِ رهبر زمان زمانه بی دردی است می بینی که چشمها همه کورند و گوشها همه کر * به حاج قاسم گفته بودند که دعا کنید که حضرت زهرا سلام الله علیها بابِ شهادت رو به روی ما نبنده،میگه: یه نگاهی کرد حاج قاسم، گفت : بهت قول میدم روزهایی رو در پیش داریم که شهدا حسرت می خورند میگن کاش ما کنار بچه ها بودیم...کنارِ این مردم بودیم....* بدا به من که اگر ذوالفقار برگردد در آن رکاب نباشم سیاهیِ لشگر *اگر امام زمانم تحویلم نگیره وای برمن،اگه عقب بمونم وای بر من...* خوشا به حال شکوه مدافعان حرم که سر بلند می‌آیند یک‌به‌یک بی‌سر به احترام کسی ایستاده‌ایم اینک که رستخیز به پا کرده در دل کشور نفس نفس همۀ عمر مالک دل بود کسی که بود به هنگامه، مالکِ اشتر بغل گشوده برایش دوباره حاج احمد رسیده قاسمش از راه، غرق خون، بی سر به باوری که در اعماق چشم اوست قسم هنوز رفتن او را نمی‌کنم باور جهان به واهمه افتاد از آن سلیمانی که مانده است به دستش هنوز انگشتر *اِرباً اِربا شدی، بی سر شدی،اما دیگه کسی انگشترت رو از دستت در نیآوُرد...* بدون دست علم می‌برد چنان سقا بدون تیغ به پا کرده محشری دیگر چنین شود که کسی را به آسمان ببرند چنین شود که بگوید به فاطمه مادر قصیده نام تو را برد و اشک شوق آمد که بی‌وضو نتوان خواند سوره کوثر خدا به خواجۀ لولاک داده بود ای کاش هزار مرتبه دختر، اگر تویی دختر حجاب روی زمین طفل بی پناهی بود تو مادرانه گرفتیش تا ابد در بر میان کوچه که افتاد دشمنت از پا در آن جهاد نیفتاد چادرت از سر زنی که چادرِ زهراست بر سرش زینت خدا گواه است سر افکنده نیست در محشر کنون به تیرگی ابرها خبر برسد ‏که زیرِ سایه آن چادر است این کشور یهودیانِ مسلمان ندیده اند آری از این سیاهیِ چادر دلیلِ روشن تر سید حمیدرضا برقعی ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 ــــــــــــــــــ ‼️هرگونه کپی برداری از متونِ روضه در سایت و کانال هایِ مرتبط با فضایِ روضه بدونِ ذکر منبع و درج آدرس سایت و کانال نبوده و مصداق بارز می باشد. # ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ ↜ وب سایت↶ www.babolharam.net ✓ سروش ↶ http://sapp.ir/babolharam_net ✓ ایتا ↶ https://eitaa.com/babolharam_net ✓ تلگرام ↶ https://t.me/babolharam_net ✓اینستاگرام↶ http://instagram.com/babolharam__net