✋
چرا کسی به فکر راهکاری برای طلاق نیست؟
🔺همیشه گفته اند و شنیده ایم که طلاق بسیار بد و منفورترین اتفاق نزد خداوند است! و همین امر باعث شده که هیچ کار کارشناسی در مورد شرایط، مراحل، عواقب و مشکلات آن نشود.
گویا همه سر خود را زیر برف کرده اند تا مشکلات روانی و انحرافات هر یک از زوجین و عقب افتادگیهای فرزندانی که درگیر طلاقهای عاطفیاند را نبینند!
🔹هر از چندگاهی آمارهای وحشتناکی از افزایش تعداد طلاق داده می شود – چه طلاق توافقی و چه طلاق شکایتی، اما هنوز هیچکس نمی خواهد قبول کند که این امر به یک روال اجتماعی تبدیل شده و بنابراین نیاز است که برای تسهیل آن بدون از بین رفتن حق مثلث "زن، مرد و فرزندان" فکر اساسی شود و راهکارهای درستی طراحی گردد.
🔹متاسفانه برای امر ازدواج، همه گونه توصیه به آسان گیری و چشم پوشی و فضل خداوند و ... می شود ولی موقعی که بنیان همان خانواده دچار فروپاشی عاطفی می شود، سخت ترین راهکارها با از بین رفتن حقوق اولیه هر کدام از اضلاع مثلث فوق، ارایه میگردد!
چرا کسی نمی خواهد فکر کند که:
🔸1- هر کدام از اعضای خانواده جدای از حقوق قانونی خود، دارای حقوقی انسانی نیز هستند که مهمترین آنها حق زیستن سالم و درخور یک انسان، پس از طلاق است، که در این زندگی حاصل نشده است!
🔸2- بخشیدن مهریه (جدای از اینکه اصل مهریه زیر سوال است و یا حداقل به مقدار آن) موجب آواره شدن زن در جامعه ای است که مانند گرگ برای دریدن او دهان باز کرده است!
🔸3- گرفتن انواع پول از مرد به اسامی حق نفقه، مزد زن در خانه و نصف اموال و ... بدون در نظر گرفتن شرایط مالی و روحی او، چه ضربهها که به او می زند و او را با ترس و یا انتقام، به جامعه تحویل می دهد!
🔸4- طولانی شدن طلاق با صدها سنگ اندازیهای قانونی و یا یکی از طرفین برای گرفتن امتیاز از او ، بدون توجه کردن قانون به آن، باعث چه مشکلات روحی برای هر سه ضلع خانواده اعم از مرد، زن و فرزندان شده است!
🔻دوست داشتن امری است روحی و درونی که به هم آوایی بین زن و مرد در ویژگیهای مختلف جسمی، جنسی و روانی آن دو بستگی دارد.
برای شناختن این تطابقها، بایستی قبل از ازدواج، راهکارهای مختلف و سخت گیرانه، اعم از مشاوره های تخصصی شناختی نه توصیه ای و همچنین معاشرتهای مدت دار برای شناخت طرفین و خانواده ها از یکدیگر، درنظر گرفته شود و پس از اطمینان بالای 75 درصد به هم آوایی فوق، اقدام به عقد مدت دار و سپس ازدواج گردد .
ولی اگر با گذشت مدتی از زندگی و ایجاد اختلافاتی که مشاورین نیز قادر به حل آنها نبودند و خانواده دچار گسست عاطفی شدید شد، سخت گیریهای معمول اجتماعی امروز ما برای سرپا نگه داشتن بنایی که پایه هایش فروریخته، به هیچوجه انسانی و اخلاقی نیست و هر یک روز که جدایی آنها به عقب بیفتد، هم حق زیستن فردی هر کدام پایمال شده است و هم فرزندان را در فضای پر از اضطراب خانواده، افسردهتر کرده و آینده نامعلوم آنها را خرابتر می کند.
پیشنهاد می شود که:
🔻1- برای شناخت تطابق های طرفین در امر ازدواج، لازم است همه گونه سخت گیریهای کارشناسی شده انجام و از توصیه های سنتی فقط، پرهیز شود. (مشاوره تخصصی و تشکیل پرونده)
🔻2- در طول زندگی، مشاوره فوق بعنوان راهنمای زندگی در شرایط مختلف جدی گرفته شود.
🔻3- در صورت عدم تفاهم همسران و فرو ریختن عاطفه و علاقه بین آنها و تشخیص مشاوره فوق مبنی بر ضرورت جدایی آنها، از هرگونه سخت گیری های معمول پرهیز شده و دادگاه نسبت به آن اقدام سریع کند.
🔻4- قبل از تصمیم گیری نسبت به پرداخت حقوق قانونی زوجین اعم از مهریه و نصف اموال و یا بخشیدن آنها و...، بررسی کارشناسی دقیق نسبت به امکان آنها بشود و از هرگونه اجحاف به هر کدام که باعث نادیده گرفتن حقوق انسانی و امکان زندگی آبرومندانه آنها پس از طلاق می گردد، جلوگیری شود.
🔻5- با توجه به شرایط فعلی جامعه که شخص مطلقه (بخصوص زن) مورد بی مهریهای اجتماعی و حتی سوء استفاده قرار گرفته، توسط سازمانهای مربوطه مورد حمایتهای روانی و مالی قرار گیرد.
🔻6- شرایط زندگی فرزندان، پس از طلاق در فرایند بررسی های فوق، مورد توجه جدی قرار گرفته و تکلیف آنها از نظر فراهم کردن حداقلهای لازم برای ادامه زندگی انسانی آنها مشخص گردد. (حتی با حمایت جدی دولت)
در یک کلام
بازنگری در بینش جامعه نسبت به شرایط و عواقب روانی طلاق و توجه دستگاههای قضایی به حقوق انسانی زوجین (و فرزندان) پس از طلاق امریست لازم که به نظر می رسد باید در کمیتهای تخصصی متشکل از جامعه شناسان، روانشناسان و حقوق دانان مورد بررسی و ارایه راهکار شود.
✍ محمد صالحی
✅
کانالجامع خبری، تحلیلی، آموزشی باسواد رسانهای
👇
https://eitaa.com/joinchat/3688300608Cf61f1be155