آمریکای منزوی در نظم جدید جهانی 🔹 [1]. سال‌ها پیش، بوشِ پدر، رئیس‌جمهور اسبق آمریکا اذعان داشت؛ امروز دنیای نظم نوین جهانی، نظم تک‌قطبی آمریکاست یعنی؛ آمریکا در رأس دنیا قرار دارد و از این‌ پس سبک‌زندگی، ارزش‌ها و فرهنگ آمریکایی بر دنیا حاکم خواهد شد. از این سخن تنها بیست‌وچند سال است که می‌گذرد اما دنیای نظم نوین جهانی، دیگر نه‌تنها نظم تک‌قطبی آمریکا نیست بلکه ما شاهد آنیم که آمریکا روزبه‌روز ضعیف‌تر شده و در سیاست‌های داخلی و خارجی و اقتصاد و امنیت با مشکلات بسیاری دست‌وپنجه نرم می‌کند این در حالی است که توانایی مواجهه با بسیاری از این مشکلات را ندارد. از طرفی باید توجه داشت قدرت همیشه به معنای اقتدار نیست و اگر آمریکا هنوز در برخی ابعاد مانند تولید ناخالص داخلی بالاترین رتبه را در دنیا دارد و در نظر بعضی قدرتمند است می‌تواند دقیقا در همان نقطه بدون اقتدار باشد و بنابراین نتواند به همان میزان ایفای مدیریت و سلطه نماید. 🔹[2]. در این میان افرادی اغلب تحت تأثیر امپراتوری‌های رسانه‌ای که در چنگ آمریکا و هم‌پیمانانش است تصوری غیرواقعی از توانایی‌های آمریکا و برخی دیگر از قدرت‌های جهانی دارند و آمریکا را هم‌چنان ابرقدرت دانسته و در برابر بسیاری از این نظرات موضع‌گیری می‌کنند. درصورتی‌که واقعیت‌ها را نباید در بستر فضای مجازی دورافتاده از حقیقت جستجو کرد که این فضا به‌طورقطع در سیطره‌ی آن‌هاست و بنابراین چه در وصف توانایی‌های خود و چه در وصف ناتوانی جبهه مقابل بزرگنمایی می‌کنند. شاید اگر بتوان واقعیتِ ضعف و افول آمریکا را از منابع و آمار رسمی و اذعان صاحب‌نظران برجسته‌ی سیاسی خود آن‌ها جویا شد و شنید برای بسیاری باورپذیرتر باشد. 🔹[3]. چامسکی، اندیشمند و نظریه‌پرداز مشهور آمریکایی نخستین نشانه‌های افول هژمونی آمریکا را در حالی اعلام کرد که بوش پسر در راستای معرفی «تروریسم سازمان‌یافته» به‌عنوان دشمن جدید آمریکا حمله به عراق و افغانستان را آغاز کرد. این تحلیل‌گر آمریکاییف بعد از آن، مقالات متعددی درباره افول آمریکا نوشت. او همچنین معتقد بود شاید آمریکا در چهره‌ی یک دموکراسی معرفی شود اما در حقیقت او به کشور سرمایه‌داران تبدیل‌شده که این خود نظام سوداگرایانه‌ی شرکت‌هایی است که خودکامگی و غیرپاسخگوبودن از خصلت‌های ذاتی آن‌هاست. این شرکت‌ها کنترل زیادی بر نظام اقتصادی سیاسی، فرهنگی و اجتماعی دارند که این خود به‌تنهایی عاقبت خوشی نخواهد داشت. 🔹[4]. تدگالن کارپنتر، استاد دانشگاه و عضو اندیشکده کاتو برای اولین بار از اصطلاحی به نام «افول موریانه‌ای» برای اشاره به زوال تدریجی قدرت آمریکا به دلیل برافروختن جنگ‌های متعدد و عقب افتادن از رقبایش اشاره کرد. این اصطلاح بعداً در مقاله‌ای توسط «کریستوفر لین»، استاد دانشگاه تگزاس مورداستفاده قرار گرفت. 🔹[5]. ترامپ در سال 2016 به‌عنوان نخستین سیاستمدار در سطح اول قدرت، به افول آمریکا اعتراف کرد و شعارش چنین بود: «آمریکا را دوباره باعظمت کنیم». به‌طورقطع رأی مردم به شخصی با این عقیده نوعی اعتراف دسته‌جمعی جامعه‌ی آمریکایی به افول آمریکاست.