🔰چندی قبل در نشست واکاوی فقهی تزریق واکسن کرونا حضرت آیت الله احاج شیخ جواد فاضل لنکرانی دامت برکاته به بیان دلایل لزوم پیشگیری از کرونا با تزریق واکسن کرونا پرداختند، عده ای از دانشوان سؤالاتی را در این زمینه مطرح کردند که بعد از تجمیع پرسش ها، ایشان پاسخ های خویش را ارائه کردند متن پاسخ آیت الله فاضل لنکرانی در ذیل تقدیم می شود.
بسم الله الرحمن الرحیم
و صلّی الله علی سیّدنا ونبیّنا أبی القاسم محمّد وعلی آله الطیبین الطاهرین ولعنة الله علی أعدائهم أجمعین
🔻بعد از سخنان و مطالبی که ما در نشست «واکاوی فقهی تزریق واکسن کرونا» عرض کردیم، برخی فضلا و طلبهها سؤالات و اشکالاتی را مطرح کردهاند؛ ما همیشه از پرسشهای علمی استقبال میکنیم و آن را نشانه بالندگی علمی حوزههای علمیه میدانیم. بنابراین تصمیم گرفتیم به صورت مجموعی و به اختصار، به عموم سؤالات پاسخ دهیم تا همه عزیزان پاسخ خود را دریافت کنند و امیدواریم مطالبی که عرض میکنیم به دور از مسائل حاشیهای و گاه غیر علمی، مورد استفاده دانشوران و مردم عزیز، بهخصوص جوانان قرار گیرد.
🔻سؤال نخست
در ابتدای بحث فرمودید که علاج (یعنی معالجه) نیاز بشر هست و خداوند در این امور دخالتی نمیکند. باید گفت این حرف درست هست، لکن حکم صحیح نیست؛ چون خداوند در کیفیت برطرف کردن نیاز دخالت میکند و این را در نیاز به غذا و آب هم که ابتداییترین نیاز بشر هست، میبینیم که چقدر احکام داریم. در معالجه نیز اینگونه هست خداوند در اصل اقدام آن، حرفی ندارد، لکن در کیفیت آن نظر دارد، بهخصوص اگر تبعات منفی مالی یا جانی و... داشته باشد؟
🔹پاسخ: این مسئله روشن است که شارع مقدّس در امور فراوانی به صورت تأسیسی عمل نکرده، بلکه رفتار عقلای جامعه را امضا کرده است؛ ولی ممکن است در برخی ویژگیها و خصوصیات تصرف کرده و نسبت به آن قیودی را مطرح نماید، همان گونه که در بیع چنین است؛ شرایط و برخی قیود را شارع بیان میکند که لازم و واجب است رعایت شود، اما اگر قیودی ذکر نشود، همان گونه که مردم جامعه عمل میکنند، اشکالی نخواهد داشت، بنابراین آنچه در این سؤال مطرح شده که گفته اند اصل معالجه امری عرفی است، عرض میکنیم اصل معالجه و راه و روشهای آن، امری عرفی و عقلایی است و تا جایی که شروط و قیودی از سوی شارع ذکر نشده باشد، به روش عقلا عمل میشود. فرض ما، در بحث حاضر این است که شارع در این نوع پیشگیری و جلوگیری از ابتلای مردم جامعه و فراگیری بیماری مسری قیدی نیاورده و خلاف شرعی در آن وجود ندارد، بنابراین عمل به آن امری عقلائی میباشد. البته ممکن است برخی عزیزان این فرض را قبول نداشته باشند؛ ولی با توجه تفحص و جستوجویی که ما از متخصصان امر داشتهایم ، فرض مسئله همین است که عرض کردیم.
🔻سؤال دوم
تعدادی از طلاب و دوستان این سؤال را مطرح کردهاند که روایت اسماعیل بن حسن متطبب، در موضوع درمان صادر شده است و عبارت «لا بأس» و یا «وإن مات» در کلام امام (علیهالسلام) مربوط به جایی است که در درمان احتمال خطراتی وجود دارد. بنابراین اشکال این است که روایت ربطی به موضوع بحث ندارد؛ از این جهت که بحث در خصوص واکسن زدن افرادی است که سالم هستند تا مبتلا نشوند و یا دیگران را مبتلا نسازند؛ اما مورد روایت معالجه شخص مریض هست که احتمال خطر برایش داده میشود؛ بنابراین ممکن است تصور شود استفاده از روایت در بحث پیشگیری قیاس است؛ و همانند این اشکال را در روایت یونس بن یعقوب مطرح کردهاند، که فصد و رگ زدن در موضوع درمان مطرح شده است، نه پیشگیری.
🔹پاسخ
روشن است که قیاسی که شما فرض کردهاید باطل و استدلال به آن نادرست است؛ ولی نباید از این نکته غفلت ورزید که ما از مجموع روایات و این روایت بهخصوص، ضابطه و مناط قطعی، کشف میکنیم؛ زیرا روشن است که هدف از درمان، پیشگیری و حتی بهداشت، دستیابی به نتیجه، یعنی سلامتی انسان است. وقتی ملاک حصول سلامتی است، فرقی نمیکند که درمان یا پیشگیری باشد. علاوه بر این، به این نکته نیز باید توجه داشت که ضابطه و ملاک، خواه در پیشگیری و خواه در درمان، به خصوص در بیماریهای واگیردار، ظن نوعی است. بنابراین، اگر چه ظاهر روایت در درمان است، ولی با کشف ضابطه و ملاک فرقی میان درمان و پیشگیری وجود نخواهد داشت و کشف ضابطه و ملاک با صرف قیاس، تفاوت علمیِ روشنی دارد.
این نکته را نیز جهت روشن شدن روایت عرض میکنیم که تعبیر «لا بأس به» در کلام امام معصوم علیه السلام به معنای اباحه شرعی نیست، بلکه از قبیل جواز در مقام توهم حظر است؛ بدین معنا که راوی تصور میکرد شاید چنین کاری ممنوع باشد و به همین دلیل، چنین سؤالی را مطرح کرده است و به همان حکمِ لزوم عقلی و عقلایی بر میگردد. کلمه «وإن مات» هم ظهور در علم اجمالی به فوت دارد؛ یعنی اگر چه علم اجمالی به فوت در برخی موارد وجود دارد، ولی اقدام به چنین درمانهایی که برای تحقق سلامتی