*این داستان خیلی زیباست* 👇👇👇👇
*مردی بود قرآن میخواند و معنی قرآن را نمیفهمید، پسر کوچکش از او پرسید:*
*چه فایدهای دارد قرآن میخوانی بدون اینکه معنی آن را بفهمی؟*
*پدر گفت پسرم سبدی بگیر و از آب دریا پرکن و برایم بیاور*
*پسر گفت: غیر ممکن است که آب در سبد باقی بماند.*
*پدر گفت امتحان کن پسرم.*
*پسر سبدی که در آن زغال میگذاشتند گرفت و رفت بطرف دریا و امتحان کرد*
*سبد را زیر آب زد وبه سرعت به طرف پدرش دوید ولی همه آبها از سبد ریخت وهیچ آبی در سبد باقی نماند*
*پس به پدرش گفت که هیچ فایدهای ندارد.*
*پدرش گفت دوباره امتحان کن پسرم. پسر دوباره امتحان کرد ولی موفق نشد که آب را برای پدر بیاورد. برای بار سوم وچهارم هم امتحان کرد تا اینکه خسته شد وبه پدرش گفت که غیر ممکن است...*
*پس پدر به پسرش گفت سبد قبلا چطور بود؟*
*اینجا بود که پسرک متوجه شد و به پدرش گفت بله پدر قبلا سبد از باقیماندههای زغال کثیف وسیاه بود ولی الان سبد پاک وتمیز شده است.*
*پدر گفت: این حداقل کاری است که قرآن برای قلبت انجام میدهد.*
*پس دنیا و کارهای آن قلبت را از کثافتها پر میکند، خواندن قرآن همچون دریا سینهات را پاک میکند،*
*حتی اگر معنی آنرا ندانی...
*پروردگارا، هرکس هر حاجتی دارد براورده کن مخصوصا شفا بیماران و خوشبختی جوانان.🤲🏻*
@bashirseraj