💥*ایران آن طور که من دیده ام* ✅ عنوان مقاله روزنامه نگارسکولار وسوپر فمنیست تونسی فاطمه بن محمود است. که پس از بازگشت از شرکت در کنفرانس گفتگوی فرهنگی «ایران و جهان عرب» که چند روز پیش در جمهوری اسلامی ایران برگزار شد، در مورد برداشت‌ها و مشاهدات خود در ایران نوشته متن این مقاله خواندنی وقابل تأمل به شرح زیر است: 🛑 ایران یکی از کشورهای دوردست و اسرارآمیزی است که به سختی به ذهنم خطور می‌کند. شاید به این دلیل که اعتقادم به سکولاریسم باعث می‌شود که دولت دینی را کاملاً طرد کنم و شاید به این دلیل که تعصب ضد دینی در من انباشته شده است. ❇️ ذهن من ساخته رسانه‌ها و سینمای غربی است. من، ایران را به عنوان دولتی علیه زنان، هنر و زندگی، می‌دانستم. بنابراین من به این کشور اهمیت ندادم و به آن توجهی نکردم. 🔺شبِ اول تهران: هنگامی که از دانشگاه الزهرای تهران برای شرکت در کنفرانس گفتگوی فرهنگی ایران و جهان عرب دعوت نامه دریافت کردم، اصلأ درنگ نکردم. 🔻من فرصتی یافتم تا به این کشور اسرارآمیز که نگرانی‌های زیادی را به وجود آورده، نزدیک شوم. چمدان‌هایم را بستم و به سوی این کشور پرواز کردم. ✳️ مشتاقانه و کنجکاو در فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران، شبانه فرود آمدیم. حرکت در سرتاسر این فرودگاه پرقدرت بود، انگار کندوی عسل و شهر در خوابی عمیق آرام بود. نمای داخلی فرودگاه بی‌روح و متشکل از ستون‌های فلزی راست و کج بود. با چشمانم در اطراف فرودگاهی پرسه می‌زدم که با فرودگاه‌های دنیا که واردش می‌شدم متفاوت به نظر می‌رسید. لطافت و زیبایی در آن نبود و در ویژگی‌های نازیبایی شاید بی‌نظیر بود. در فرودگاه، نسیم سردِ شب همه حواسمان را بیدار کرد تا تهران را ببینیم. ◀️ با وسیله‌ای که دانشگاه برایمان در نظر گرفته بود ما را به محل اقامت می‌برد. از اتوبان‌های عریض و زیبا و تمیز عبور کردیم. به هتل رسیدیم، ما باید بخوابیم که صبح شروع کار کنفرانس را در پیش داشتیم. فعالیت‌های همایش به کمیته‌هایی تقسیم می‌شد که در شهرهای مختلف بین تهران، قم، مشهد و قزوین توزیع شده بود. 🔷 من عضوی از کمیته هنر و ادبیات بودم که فعالیت‌های آن در دانشگاه الزهرا (س) در حال انجام است. 💠 دانشگاه با استقبال بسیار گرمی از ما پذیرایی کرد و ما را با گروهی از زنانی که در دانشگاه درس می‌دادند به ما آشنا کرد. من تعجب کردم که همه این خانم‌ها با چادر های مشکی گشادشان که فقط صورتشان را نشان می‌دهد همه دارای مدرک دکترا در تخصص‌های مختلف هستند از جمله فیزیک، زبان، زیست شناسی و علوم انسانی. 🔶 در مراسم افتتاحیه، متوجه شدم که شرکت کنندگانی از بیش از ده کشور با بیش از هشتاد شرکت کننده از موریتانی، الجزایر، کویت، عمان، عراق، سودان، لبنان، سوریه، تونس و دیگران شرکت دارند. فضای این مراسم کاملا حرفه‌ای بود. ⚠️ دقت سازمان و اهمیت سخنرانان انتخاب شده توسط مقامات ارشد قابل توجه بود. پیام کنفرانس روشن بود و آن این که ایران آغوش خود را به روی مهمانان باز کرده و درهای خود را به روی همه فرهنگ ها می‌گشاید. کار کنفرانس باید برای آزمایش این پیام مهمی که ایران به جهان عرب ارائه می‌دهد آغاز می‌شد. ✴️ وقتی با رئیس دانشگاه صحبت می‌کردم تعجبم را پنهان نکردم چرا که فکر می‌کردم زن ایرانی با چادر سیاهی که به سرش می‌کشد فقط می‌تواند زندانی خانه باشد که در زیر بار خانواده و مشغله‌های خانه رنج می‌برد. تصور می‌کردم او هرگز نمی‌تواند در آستانه مدرسه قدم بگذارد چه برسد به مهندسان و دانشمندان!!! 🔽 غافلگیری واقعی در ماهیت خود دانشگاه الزهرا بود که تنها مؤسسه دانشگاهی غیر مختلط است که حدود ده هزار دانشجو را در مجموعه‌ای متشکل از دانشکده‌ها، خوابگاه‌ها، رستوران بزرگ، کتابخانه کاغذی و الکترونیکی شامل می‌شود. کتابخانه‌ها، باشگاه‌های ورزشی، استخر شنا و ... بزرگی با دو نمایشگر غول پیکر بود، سخنرانی خود را ارائه کردم. ☸️ من در مورد نقش نویسنده زن صحبت کردم که باید نقش ادبی سنتی خود را به عنوان پاسدار ارزش‌های اخلاقی کنار بگذارد و به دنبال تعریف جدیدی باشد که با آن همذات پنداری کند. نقش روشنفکر ارگانیک که قرامشی او را شناسایی کرد و او را مأموریتی جدید در پایبندی به اندیشه‌های روشنگرانه و ارزش های مدرنیته داد. 🔰 برای همه سخنرانانی که به زبان عربی سخنرانی می‌کردند، ترجمه همزمان به فارسی وجود داشت. پس از سخنرانی من، دوست سودانی من خانم اشراقا مصطفی و دوست عمانی‌ام فیضه محمد، فریاد زدند که این یک "سخنرانی قوی" بود. 👈 شاید به این دلیل که سخنان من پر از بینش فلسفی بود که به ماهیت شکل‌گیری دانشگاه من، برمیگشت. (پ.ن: منظور فلسفه دانشگاه غربی است.) 🟢 مشهد شهر مقدس جمع‌بندی همایش در شهر مشهد بود که با هواپیما به آنجا رفتیم. در فرودگاه مشهد که کاملاً متفاوت با فرودگاه بین‌المللی امام خمینی تهران بود فرود