مصاحبه با حکیم خیراندیش: چگونگی ورود به دنیای پزشکی و طبابت این متخصص طب سنتی در بخش دیگری از سخنانش در پاسخ به سؤالی در خصوص نحوه ورودش به حوزه طب گفت: حزب جمهوری اسلامی جای نظام‌سازی بود و ساختار نظام را طراحی میکرد و برای بخش دفاع، سپاه تاسیس شد و برای مسکن، بنیاد مسکن تاسیس شد و برای کار‌های خدماتی، جهاد سازندگی تاسیس شد و باید در حوزه طب هم اتفاقی می‌افتاد. وی افزود: من به عنوان مسئول آموزش باید برای همه شاخه‌ها برنامه آموزشی می‌دادم و آقای غرضی (از اعضای حزب) به من گفت برای شاخه پزشکی چه آموزشی بدهیم؟ من گفتم یک پزشک یهودی خدمت پیامبر اسلام می‌رسد و می‌گوید در شهر شما کسی مریض نمی‌شود و من اینجا بیکار هستم و چه کار کنم؟ حضرت در جواب می‌فرمایند به شهر دیگری برو؛ به آقای غرضی گفتم معنی این حرف یعنی اگر دستورات اسلام پیاده شود، باید به طور کلی شاخه پزشکی جمع شود و اگر وجود دارد به این معنی است که دستورات اسلامی را در نظام زندگی پیاده نکرده‌ایم و باید از مبانی دینی اطلاعاتی که داریم را جمع کنیم و آموزش دهیم و در سبک زندگی‌مان پیاده کنیم تا کارایی پزشکی به حداقل برسد. این متخصص طب سنتی ادامه داد: این بحث مبنا شد و مجموعه اطلاعات پزشکی را جمع کردیم و در انجمن اسلامی پزشکان بیمارستان سینا، من اطلاعات دینی حاوی مطالب پزشکی را تدریس می‌کردم؛ در نخست وزیری که بودم کتابی از مرحوم دکتر سامی وزیر بهداشت وقت به دستم رسید که این تحلیل طرح ژنریک بود و طرح ژنریک این بود که اسامی علمی را جای اسامی تجاری می‌گذاشت. این طرح را من باید برای آقای نخست وزیر خلاصه می‌کردم و این گزارش یک جرقه اساسی در ذهن من ایجاد کرد که طب اینقدر اهمیت دارد و یادم هست که در ابعاد اقتصادی یک تیتر زده بود که «کارتل‌های دارویی کارتل‌های نفتی را در جیب کوچک خود می‌گذارد!» وی با بیان اینکه ما سازمانی تحت عنوان سازمان اسلامی بین المللی دفاع از حقوق کودکان تاسیس کرده بودیم، خاطرنشان کرد: در آن سازمان قائم مقام دبیرکل بودم و آقای دکتر اژه‌ای و آقای حسینی و آقای بهشتی و واعظ مهدوی و کبکانیان و آیت الله تسخیری دورهمی یک سازمان خیریه را تاسیس کرده بودند. درون سازمان باید برای کشور برنامه‌ریزی و سیاست‌گذاری کلان می‌کردیم. آقای تسخیری در آنجا به من گفت که من به کشور‌های آفریقایی که به عنوان نماینده، ولی فقیه می‌روم و می‌بینم که مسیحیان در بخش مسلمان نشین، بیمارستان تاسیس می‌کنند تا به این ترتیب بتوانند مسلمانان را به سمت خودشان جلب کنند و شما در قالب این موسسه بین المللی طرحی بدهید تا بتوانیم این کار را معکوس انجام دهیم. خیراندیش افزود: من بزرگان طبیب آن زمان را دور هم جمع کردم تا برای من تصمیم‌گیری کنند و ۶ ماه در جلسات مکرر نشستند و برخاستند و نتیجه اش تاسیس کارخانه داروسازی با جهت گیری اطفال، تاسیس بیمارستان با جهت‌گیری درمان اطفال و تاسیس دانشگاه با جهت‌گیری آموزش اطفال شد. این متخصص طب سنتی با بیان اینکه من جلسه را تعطیل کردم، چون صد سال زمان نیاز داریم و باید میلیارد‌ها دلار هزینه کنیم تا پیشنهاد‌های این‌ها در ایران را عملی کنیم و کلاً نمی‌توانیم کار بین المللی انجام دهیم، بیان داشت: یک نفر را آورده بودیم که برود و در آفریقا کار کند و من یک روز دیدم که همکاران ما را حجامت کرده است. وقتی از او سوال کردم حدیث «حجامت دوای تمام بیماری‌ها هست» را برایم گفت و من باور نکردم و گفتم که باید خودم تجربه کنم. تجربه عملی حجامت وی افزود: مادرم که درد دست داشت، یک مراسم گذاشتیم تا ایشان را حجامت کنند و مادرم خوب شد. خاله‌ام را هم که حجامت کرد، ایشان گفت من نمی‌توانستم نخ به سوزن کنم، ولی الان می‌توانم و بعد حدیثی پیدا کردم که می‌گفت حجامت چشم را تیزبین می‌کند. خیراندیش با بیان اینکه برای این کار به خدمت آیت‌الله حسن‌زاده آملی رفتیم تا مشورت بگیریم، گفت: ایشان فرمودند اگر در مدینه فاضله کاری باید انجام بگیرد یکی از آن‌ها این است و توصیه و تقدیر کردند و کتاب‌هایی هم برای این کار برای ما معرفی کردند و این یک مشاوره عالمانه شد. این متخصص طب سنتی ادامه داد: در جریان کار افتادیم و پیش رفتیم و با اخطار و تذکر و بیا و برو‌هایی مواجه شدیم تا منجر به صدور شش ماه زندان به جرم انجام حجامت شد که توسط وزارت بهداشت علیه من شکایت شده بود. قاضی به من گفته بود که اگر تعهد بدهی دست از این کار برداری تو را تبرئه می‌کنم و من باید تصمیم می‌گرفتم. یک روز به علامه سید مرتضی عسکری گفتم که می‌خواهم استخاره‌ای برایم انجام دهید و ایشان در مشاوره‌ای به من گفتند که بر تو واجب عینی ادامه این کار است و ترک این کار حرام است. خیراندیش با بیان اینکه استادی که طب سنتی را آموزش دهد وجود نداشت و اطرافیان من همه پزشک بودند، یادآور شد: پزشکان علاقه‌مند به طب سنتی جهت گیری خاصی نسبت به موضوع داشتند و منابع