انس با نماز در سیره رزمنده اسلام قرارشد شب عملیات والفجر سه نماز مغرب و عشاء را بخوانیم و حرکت کنیم. نماز مغرب که شروع شد، صدای گریه امام و مأمومین در هم شده بود. مکبر از امام و مأمومین التماس می کرد که نماز را زودتر تمام کنند. نماز مغرب یک ربع طول کشید. بعد از نماز امام جماعت با التماس از بچه خواست نماز عشاء را زودتر تمام کنند. رزمنده ها گفتند: این نماز آخر ماست. می خواهیم با خدا حرف بزنیم. حاضریم قسمتی از راه را بدویم؛ اما نماز را زود تمام نکنیم. بعد از نماز بوی عطر خاصی فضا را پر کرده بود. علی آقا از من پرسید: تو هم بو را استشمام می کنی؟ گفتم: تا به حال چنین بوی عطری به مشامم نرسیده بود. 🌱 @bashohada_313