مثل نهال
یه وقتی از امام علی علیهالسلام دربارهی گفتهی پیامبر صلیاللهعلیهوآله که فرموده بود: «موهای سفیدتونو رنگ کنید و خودتونو شبیه یهود نکنید» سؤال شد. چون دیده بودن که مثلا امام موهاشونو رنگ نکردن در حالی که پیامبر فرموده بود موهاتونو رنگ کنید تا شبیه یهود نباشین چون اونا موهاشونو رنگ نمیکردن بهمین خاطر براشون سوال شده بود لذا از امام پرسیدند چرا؟ مگه پیامبر نفرموده بود موها رو رنگ کنین پس چرا شما رنگ نکردید؟ امام هم پاسخ دادن که:
اون زمان که پیامبر این توصیه رو داشتند، تعداد پیروان اسلام خیلی کم بود و شرایط سخت و حساس بود، مثل نهالی که توی بیابون خشک کاشته شده و باید با دقت و مراقبت زیاد بزرگ بشه. اما امروز که دین اسلام گسترده شده و آرامش و امنیت برقرار شده، امروز هر کسی آزاده خودش تصمیم بگیره که موهاشو رنگ کنه یا نه و هیچ اجباری در کار نیست، مثل درختی که توی باغ سرسبز ریشه زده و حالا میتونه هر جور که دوست داره رشد کنه.
فرمود:
وَسُئِلَ: و سؤال شد، پرسیده شد، ازش پرسیدند.
(
عَلَيْهِ السَّلَام): از امام علی علیهالسلام، سلام خدا بر او.
یعنی یه نفر از امام علی (ع) پرسید.
عَنْ: از یعنی دربارهی، پیرامون، در خصوص،
قَوْلِ:گفتار، سخن، کلام.
الرَّسُولِ: پیامبر، فرستاده خدا، حضرت محمد (
صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): درود خدا بر او و خاندانش. یعنی پرسیدند دربارهی سخن پیامبر (ص) که فرموده بود: «
غَيِّرُوا: تغییر بدید، دگرگون کنید، عوض کنید.
الشَّيْبَ:پیری رو، در اینجا یعنی نشونه پیری که همون موی سفید باشه،
یعنی پیامبر گفته بود: “موی سفیدتون را تغییر بدید، با چی؟ با رنگ کردن. وَ
لاتَشَبَّهُوا: و شبیه نشید، تقلید نکنید، همانند نشید.
بِالْيَهُودِ: به یهود، یعنی مثل یهودیا نشین.
یعنی خودتون را شبیه یهودیا نکنین.
وَقَالَ: و گفت.
عَلَيْهِ السَّلَامُ: امام علی (ع)، سلام خدا بر او. یعنی علی جواب داد:
إِنَّمَا: همانا، فقط، در حقیقت. قَالَ: گفت، بیان کرد.
(
صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ): پیامبر، که درود بر او و خاندانش. ذَلِكَ: اون سخن رو و اون حرف رو.
یعنی پیامبر اون حرف رو به یه دلیل خاصی گفت. و دلیل خاصش هم این بود که، وَ الدِّينُ: دین، شریعت، آیین، در اون زمان،
قُلٌّ: کم بود، اندک بود، یعنی دینداری چندان رونق و بازاری نداشت، و تعداد دیندارا کم بودن. یعنی اون موقع دین تازه بود و پیروهاش خیلی کم بودن،
فَأَمَّا: اما، ولی.
الآنَ: الان، در حال حاضر
. وَ قَدِاتَّسَعَ: گسترده شده، پهن شده، زیاد شده،
نِطَاقُهُ: دایرهش،دامنه ش قلمروش، گسترهاش.
یعنی ولی الان دایرهی دین خیلی وسیع شده، و دیندارا خیلی زیاد شدن.
وَ ضَرَبَ: و زد،
بِجِرَانِهِ: جران به اون قسمت جلو گردن شتر گفته میشه،شتر وقتی بخواد یه جایی راحت دراز بکشه، و اگه دراز بکشه به این راحتیا دیگه تکون نمی خوره، جلوگردنش میزنه زمین، و چه تشبیه و تعبیر زیبایی هست این، اول دین رو تشبیه کرده به یه مرکب، چون کارش رسوندنه، و میگه این مرکب امروز دیگه به قرار و آرام رسیده دیگه به این راحتیا نمیشه تکونش داد، یعنی این تو بمیری از اون تو بمیریا نیست. یعنی دین مثل یه شتر قوی سر جاش محکم ایستاده، دیگه جا افتاده و استوار شده،
فَامْرُؤٌ: پس هر آدمی، هر شخصی
، وَ: بمعنای با،
مَا:با هرچه،
اخْتَارَ: انتخاب می کنه، و می پسنده.
یعنی آدما هستن و اختیار خودشون یعنی حالا دیگه هرکسی آزاده هرچی انتخاب کنه، موی سفیدشو رنگ کنه یا نکنه.
به زبون خودمونی:
اون اولای کار، مسلمونا تعدادشون کم بود و برای اینکه قیافهشون با یهودیها فرق داشته باشه، اولا تا جوون بزنن و دوم اینکه با دیدن هم دلگرم بشن، پیامبر گفت موهاتونو رنگ کنید. اما حالا که اسلام مثل یه درخت تناور جا افتاده، دیگه کسی مجبور نیست. هرکس دلش خواست رنگ کنه، هرکس نخواست هم آزاد.
پس نتیجه اینکه:
١. هر کاری زمان خودش رو داره،
بعضی توصیهها برای شرایط خاص گفته میشن، همون موقع لازمن، ولی همیشه و همهجا نه.
٢.
اوایل هر راهی و کاری مثل نهاله،
وقتی یه کار تازه شروع میشه، باید بیشتر مراقب بود تا آسیب نبینه و ریشه بگیره.
٣.
وقتی ریشهها محکم شد، آزادی بیشتر میاد،
مثل درختی که دیگه تو باغ سبز جا افتاده و میتونه راحت هر طور که بخواد رشد کنه.
۴.
شرایط زمان رو باید فهمید،
یه چیزی شاید دیروز ضرورت بود، ولی امروز دیگه فقط یه گزینهست، نه اجبار.
📗
نهجالبلاغه ؛ حکمت ۱۷
هر روز یه تکهی کوچک از نور و حکمت رو به زندگیتون اضافه کنید.✨
اَللّٰهُمَعَجِّلْلِوَلیِکَالفَرَجْبِحَقِفاطمةُالشَهیده
@bashohada_ta_zohor🇮🇷
♡☆یـازهــــرایـازینب(س)🌷☆♡