ما در تُرکی به مادری که بعد از هفتاد سال دست به دیوار میگیرد، چشمانش سخت میبیند، قدش خمیده و کمانی شده، دیگر تاب و توان روزهای جوانی را ندارد و تازه همهی فرزندانش را عروس و داماد کرده میگوئیم -نَنَه- و احترام زیادی برایش قائلیم. اینها را گفتم تا برسم به این مصیبت. ما به مادر هجده سالهی حسن و حسین هم نَنَه میگوئیم. این خودش روضه است. درد است. مصیبت است. آدمی را پیر میکند. اما واژۀ -یارالی- حدیث دیگری دارد. همینقدر بگویم که پیر را جوان میکند. علی را خانه نشین میکند. بغض ابدی میسازد. یارالی کلمۀ جانکاهی است. باید برایش جان داد.
|یارالی نَنَه|
-مجنون الزهرا-