📜
#روایت || جشن غدیر
تابستان ۱۴۰۱، زابل. گرمای طاقتفرسای سیستان، اما در دلهای کوچکمان شور و شوقی بیحدوحصر داشتیم. گروه جهادی شهید ابراهیم هادی تازه جانی دوباره گرفته بود و ما، چند دانشجوی بسیجی کم سن و سال و البته بیتجربه، با تمام سادگیمان آرزوهای بزرگی در سر میپروراندیم. میخواستیم با دستهای خالی و پر از اراده، و با همان ته مانده پول توجیبیها و رقمی اندک که از طریق فراخوان جمعآوری شده بود، برای عید غدیر در یکی از روستاهای محروم زابل، جشنی به پا کنیم.
همه چیز آنقدر که در رویاهایمان میساختیم، بینقص و کامل پیش نرفت. بالاخره این دومین تجربه اردوی جهادی ما بود و هنوز در ابتدای راه بودیم. اما با همین بضاعت اندک و در همین سطح مبتدی، از دستاوردهایمان عالمی از شور و شعف داشتیم.
مردم روستا خوشحال بودند و مدام تشکر میکردند.
پایان برنامه، چند کاربرگ و جایزه اضافه آمد. با خودم گفتم: «خدا را چه دیدی؟ شاید سال بعد هم بتوانیم جشنی برگزار کنیم...» آن روز، بذر امید و تداوم در دلمان کاشته شد.
📌ادامه دارد...
#عملیات _جهادی
#قرآن_و_عترت
#تولید_محتوای_مناسبتی
#اردوی_هجرت_تابستان
#عید_غدیر
✾࿐༅🍃🌸🍃༅࿐✾
بسیج دانشجویی دانشگاه های شهرستان شاهرود
@basijuni_shahrood