#یاد_یار 🌺
💟یادم هست پسرش ابوذر تازه پا گرفته بود و شیرین زبانی هایش شروع شده بود، برای من که دوست او بودم بسیار جالب بود که با این بچه حرف بزنم، همه با ابوذر بازی می کردند، پسرش آنقدر تپل و زیبا شده بود که همه قربان صدقه اش می رفتند. 👶
💢اما من کمتر می دیدم که او توجهی به تغییرات فرزندانش بکند! 🤔
او بارها به چهره ابوذر خیره می شد و بعد روی خودش را بر می گرداند، سرانجام با تکرار این ماجرا مجبور شدم او را سرزنش کنم : «اکبر این چه برخوردی است که داری؟ 😕مگه تو احساس نداری؟» ☹️
💢برای این که جوابم را بدهد، دستم را گرفت و از خانه بیرون رفتیم، بعد با چشمانی که هر لحظه آماده باریدن بود گفت: «فکر می کنی احساس ندارم؟! محبت را نمی فهمم😢
فکر می کنی بچه هام رو دوست ندارم؟!»
بعد مکثی کرد و ادامه داد: «من نمی خوام این پسر به من دلبستگی پیدا کنه، نمی خوام وابسته شیرین زبانی های پسرم بشم، اگر این اتفاق بیفته دیگه نمی تونم بدون ترس به ماموریت هام برم»
دست آخر هم جمله زیبایی گفت که هنوز به یاد دارم،
👈اکبر گفت : «نیاز امروز ما ایثار است نه محبت.»
سایت مصاف به نقل از سیاوش شفیعیان (دوست شهید)
🌹شهید علی اکبر شیرودی🌹
🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊
باولایت💚 تاظهور
@ba_velayat_ta_zohoor