در موکب‌های تنهایی‌مان بنشینیم و زانوی غم‌ بغل بگیریم و یک‌یک ستون‌های کم‌سعادتی را بشماریم. بیا خیال کنیم امسال مهدی (عج) هم مثل هر سال جزو زوار اربعین جدش است، آن‌وقت در این‌ سفر پرنده‌ی دلمان را پر بدهیم تا بین‌الحرمین. بیا تصور کنیم مهدی (عج) پای پیاده این‌ مسیر را طی می‌کند و آن‌وقت، به یاد رقیه (س) روضه‌ی پاها‌ی زخمی را بخوانیم. بیا بنا را بر این بگذاریم که عمود‌های این ‌مسیر را مهدی (عجل الله تعالی فرجه الشریف) می‌شمارد و بعد، گریزی بزنیم به ابالفضل و باور نکنیم که عمود آهنی به سرش خورد. بیا امسال ما که جامانده از کاروان اربعینی‌ها هستیم گمان کنیم مهدی (عج) میانشان است و مریض‌هایشان را مداوا می‌کند و بعد روضه‌ی امام سجاد (ع) و زینب (س) را بخوانیم. نکند مهدی (عج) با دیدن گنبد و بارگاه حسین (ع) که اربعین از هر روزی با‌شکوه‌تر می‌شود یاد بوسه‌ی زینب (س) بیفتد، یاد آن لحظه‌های وداع، همان لحظاتی که وصیت مادر اجرا می‌شد و آن پیراهن پاره و بعد با گریه‌هایش زمین را بلرزاند. نکند مهدی (عج) پایین‌پا که می‌رود یاد عبای پیغمبر بیفتد و پیغمبر ِکربلا! که توان را از پدر گرفت و پدری که جوانان را صدا می‌زند و جوانانی که تا ابد داغشان به دل مادرانشان مانده. اما هر خیالی کنیم و هر قدر کربلا را در ذهنمان بیاوریم امسال از این قافله جامانده‌ایم. این قافله که هزار و اندی سال است هر سال خاطرات آن‌روزها را زنده می‌کند. هر قدر هم تصور کنیم ... امسال هم "همسفرِ" پسر فاطمه نشدیم! ام و حوصله‌ی شرح غصه نیست باولایت💚 تاظهور @ba_velayat_ta_zohoor