🌺 💟 امین وقتی از اولین سفر سوریه برگشت، گفت: «زهرا جان، سوغاتی‌ها را بیاور. برای شما یک هدیه مخصوص آورده‌ام!» گفتم: «من که سوغات نخواسته بودم! مگر قرار نبود از حرم بیرون نروی که خطر تهدیدت نکند!» گفت: «حالا برو آن جعبه را بیار!» 💢یک تسبیح سبز به من داد... با خودم گفتم من که تسبیح نخواسته بودم! گفت: «زهرا این یک تسبیح مخصوص است...» گفتم :«یعنی چی؟ یعنی گرونه؟» گفت: «خب گرون که هست اما مخصوصه‌ها... این تسبیح به همه جا تبرک شده ... و البته با حس خاصی برایت آورده‌ام... این تسبیح را به هیچ‌کس نده...» تسبیح را بوسیدم و گفتم خدا می‌داند این مخصوص بودنش چه حکمتی دارد ...بعد شهادتش، خوابم برایم مرور شد.. تسبیح‌ام سبز بود که یک شهید به من داده بود...🕊 ✍به روایت: همسر شهید 🌹شهید امین کریمی🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊 باولایت💚 تاظهور @ba_velayat_ta_zohoor