🌺 💟پسرم تازه داماد بود، چهار ماه از عقدش می گذشت. گفتم مامان جان تو می خواهی یک زندگی جدید شروع کنی. می خواهیم برایت خانه بگیریم، عروسی بگیریم، خودت بالای سر کارهایت بمان. اما نوید می گفت:نه مامان، این دفعه هم بروم، بعد برمی گردم سر فرصت کارهای عروسی را انجام می دهیم. قرار بود آذر ماه مراسم ازدواجش را بر گزار کنیم، اما شهید شد و پیکرش را تشیع کردیم. به روایت :مادر شهید 🌹شهید نوید صفری🌹 🕊جهت سلامتی و تعجیل در فرج امام زمان (عج) و هدیه به روح مطهر شهید صلوات 🕊 باولایت💚 تاظهور @ba_velayat_ta_zohoor