✅شیخ رجبعلی خیاط: 🔻اندیشه مکروهی در ذهنم گذشت. بلافاصله استغفار کردم و به راهم ادامه دادم. قدری جلوتر شترهایی قطار وار از کنارم می‌گذشتند. ناگاه یکی از شترها لگدی انداخت که اگر خود را کنار نمی‌کشیدم، خطرناک بود. به مسجد رفتم و فکر می‌کردم همه چیز حساب دارد. این لگد شتر چه بود...⁉️ در عالم معنا گفتند: ــ شیخ رجبعلی! آن لگد نتیجه آن فکری بود که کردی❗ گفتم: + اما من که خطایی انجام ندادم. گفتند: ــ لگد شتر هم که به تو نخورد❗ https://eitaa.com/joinchat/2823880772C12f5945027