❇️به روایت دوست و همرزم شهید:
بهمن کاشانی از خانواده ای بی نیاز از نظر مالی بود و در زمان شکل گیری انقلاب در کانادا مشغول به تحصیل بود با پایان یافتن تحصیلات در رشته راه و ساختمان در یکی از شرکت های آن کشور مشغول به کار می شود.
غیر ازبهمن ،دوبرادرو سه خواهر دیگرش نیز در کانادا زندگی میکردندبعد از پیروزی انقلاب و شروع جنگ تحمیلی او به شرکت محل کارش رفته و استعفا می دهد وقتی که مدیریت شرکت علت را جویا می شود بهمن در جواب میگوید در سرزمین مادری ام جنگی رخ داده و من باید بروم و از سرزمین آبا و اجدادی خود دفاع کنم . خانواده و خواهران و برادرانش وقتی متوجه میشوند هرچه سعی میکنند نمیتوانند خللی در تصمیم او ایجاد کنند ،وقتی با خانواده به ایران می رسند بنا بر عللی همسرش از او جدا می شود و تنها دخترشان رانیز با خود میبرد و بعد از مدتی ازدواج میکند. بهمن هربار که به دیدن دختر خود می رفت خود را دوست پدرش معرفی میکرد! چون به دخترش گفته بودند پدرت مرده است .
پدرش از ملاکان تجریش تهران بود
هربار که بهمن مجروح میشد به او میگفت به کانادا برگرد و دیگر نرو تمام مخارج سفرش را هم حاضر بود متقبل شود، حتی یکبار که بهمن از ناحیه چشم مجروح شد به او گفت بازگرد خرج عمل هرچه باشد میدهم، قبول نکرد و درآخر به او گفت اگر بازنگردی از ارث پدری محرومت خواهم کرد و هیچ چیزی به تو نخواهد رسید اما بهمن گفت من اینبار بروم دیگر باز نخواهم گشت و شهید می شوم .
با یک ندای رهبرش بی آنکه زیاد چیزی از او بداند ولی غیرت ملی و مذهبی کاری کرد که به تمام ثروت و مقام وامکانات رفاهی و دنیوی و ویزای شینگن پشت پا بزند و به سادگی بگذرد و یکشبه ره صد ساله ایی رفت، که خیلی از علما و بزرگان آرزویش را داشتند.
به جبهه آمد و در گردان عمار در دسته ی ویژه آر.پی.جی زن ها مشغول شد و مقطعی هم تیربارچی بود. در والفجر ۸ به شهادت رسید و، وقتی که ما به تهران آمدیم یه دنبال مزار وی میگشتیم تازه متوجه شدیم خانواده مراسمی برای ایشان ترتیب نداده بودند با اینکه چندین بار به آنها یادآوری شده بود نیامده بودند و پیکر ۲۰ روز در معراج باقی مانده بود . آنجا ما دست بکار شدیم تشییع پیکری برای او گرفتیم ولی نمیدانم این سیل جمعیت در خیابان فرصت کارگر شمالی چطور و از کجا متوجه شده بودند که ما مجبور شدیم تعداد بیشتری اتوبوس تهیه کنیم ،ما نفهمیدیم چقدر دسته گل که آوردند و گروه ارکست موزیک مارش عزا را هماهنگ میکردند بچه های کمیته آمدند خیلیها میگفتند نمیدانیم چطور به این تشییع جنازه دعوت شدیم!
بله معامله با خداست، و خودش جوابگو و پذیرای میهمان خود است که با اخلاص و فقط به نیت رسیدن به ذات مقدس الهی همه ی داشته و نداشته اش را فدای راه او کرد و به حق جاودانگی از آن این شهدای ماست که همگی اینچنین غریبانه و مخلص پرواز کردند .
✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست
👈
#خبرهای_کم_ولی_خاص👇
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
👈
#خبرهای_کم_ولی_خاص👇
https://splus.ir/basiratezohor