عجب ياري و عجب شهادتي
-ابو بصير مىگويد: امام صادق-عليه السّلام-به من فرمود: آنچه در مورد معلّى بن خنيس به تو مىگويم، پوشيدهدار. من هم گفتم: همين كار را انجام مىدهم. فرمود: او به درجه و مقام خودش نمىرسد مگر با آن كارى كه داود بن على با او مىكند. پرسيدم: داود بن على با او چه خواهد كرد؟ فرمود: او را مىخواند و گردنش را مىزند و به دارش مىكشد. گفتم: چه وقت اين كار انجام خواهد گرفت؟ فرمود: سال آينده.سال آينده كه شد «داود» والى مدينه گشت و معلّى را كشت؛ ابتدا او را خواند و از ياران امام صادق-عليه السّلام-از او پرسيد و خواست كه نام تمام آنان را بنويسد. معلّى گفت: من هيچ يك از اصحاب او را نمىشناسم و من (فقط) دنبال نيازهاى او مىرفتم. داود گفت: كتمان مىكنى. اگر كتمان بكنى تو را خواهم كشت. معلّى گفت: آيا با كشته شدن مرا مىترسانى؟ به خدا سوگند! اگر مرگ زير پاهايم بود، پا از آن بر نمىداشتم. پس او را كشت و به دارش زد، همان طور كه امام صادق-عليه السّلام-فرموده بود .
تا أخر حديث
الخرائج و الجرائح ج ۲، ص ۶۴۷
✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست
👈
#خبرهای_کم_ولی_خاص👇
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor
👈
#خبرهای_کم_ولی_خاص👇
https://splus.ir/basiratezohor