در این‌ میان‌، حجة‌الاسلام‌ موسوی‌ خوئینی‌ها، حلقه‌ی‌ وصل‌ و عامل‌ كلیدی‌ ارتباط‌دانشجویان‌ و امام‌ شد. وی‌ نحوه‌ی‌ تعامل‌ خود با دانشجویان‌ و نیز واكنش‌ احتمالی‌ امام‌ رادر قبال‌ تسخیر جاسوس‌خانه‌ی‌ آمریكا چنین‌ توصیف‌ می‌كند: «اولین‌ باری‌ كه‌ طرح‌ تسخیر لانه‌ی‌ جاسوسی‌ (سفارت‌ سابق‌ آمریكا) با بنده‌ درمیان‌ گذاشته‌ شد، یكی‌ به‌ دلیل‌ مشورت‌ در مورد اصل‌ انجام‌ كار و دوم‌ از نظراطلاع‌ و كسب‌ نظر و اجازه‌ از حضرت‌ امام‌ ـ سلام‌الله‌ علیه‌ ـ بود. در آن‌ زمان‌،بنده‌ به‌ نمایندگی‌ امام‌، در صدا و سیما بودم‌. سه‌ نفر از برادران‌ دانشجو، آقایان‌میردامادی‌، بیطرف‌ و اصغرزاده‌، طبق‌ قرار قبلی‌ به‌ محل‌ كار بنده‌ ـ در جام‌ جم‌ ـآمدند. ابتدا پس‌ از گفت‌ و گوی‌ كوتاهی‌، از اوضاع‌ جاری‌ كشور و از عملكرددولت‌ موقت‌ و بازتاب‌ منفی‌ آن‌ در جامعه‌، خصوصاً در میان‌ نیروهای‌ انقلابی‌،مبنی‌ بر اینكه‌ سمت‌ و سوی‌ جهت‌ دولت‌ ]موقت‌[ به‌ سوی‌ آمریكاست‌، برادران‌طرح‌ خود را در میان‌ گذاشتند و در بیان‌ لزوم‌ طرح‌، اضافه‌ كردند كه‌ طبق‌اطلاعات‌ به‌ دست‌ آمده‌، یكی‌ از عناصر مهم‌ سیا در پوشش‌ یك‌ دیپلمات‌آمریكایی‌ وارد ایران‌ شده‌ و گویا به‌ دنبال‌ اهداف‌ خاصی‌ در مقابله‌ با انقلاب‌است‌. به‌ هر حال‌، ابتدا نظر بنده‌ را جویا شدند كه‌ من‌ هم‌ موافق‌ بودم‌ و تایید كردم‌ وسپس‌ پرسیدند كه‌ به‌ نظر شما، حضرت‌ امام‌ با چنین‌ اقدامی‌، موافق‌ خواهند بودیا نه‌؟ بنده‌، ضمن‌ تحلیل‌ كوتاهی‌ چنین‌ نتیجه‌ گرفتم‌ كه‌ ایشان‌ قطعاً موافق‌خواهند بود. در اینجا، از من‌ خواستند كه‌ بروم‌ قم‌ و طرح‌ برادران‌ را با حضرت‌امام‌(ره‌)، در میان‌ بگذارم‌ و به‌ اطلاع‌ ایشان‌ برسانم‌ و نظر ایشان‌ را بخواهم‌ تادرصورتی‌ كه‌ موافق‌ باشند، اقدام‌ شود. بنده‌ با طرح‌ قضیه‌ خدمت‌ امام‌، مخالفت‌كردم‌ و دلایل‌ خودم‌ را برای‌ این‌ مخالفت‌ توضیح‌ دادم‌ كه‌ برادران‌ نیز قانع‌ شدند وقرار بر این‌ شد كه‌ پس‌ از تصرف‌ لانه‌ ]ی‌ جاسوسی‌[ بلافاصله‌ به‌ اطلاع‌ ایشان‌(امام‌) برسانیم‌ و چنانچه‌ مخالفت‌ كردند، سریعاً محل‌ را ترك‌ كنیم‌ و نیز ساعت‌شروع‌ كار، در همان‌ جلسه‌، مشخص‌ شد و قرار بر این‌ شد كه‌ بنده‌ در ساعتی‌مقابل‌ در «لانه‌» حاضر شوم‌ كه‌ تا حدودی‌ روشن‌ شده‌ باشد كه‌ كار طبق‌ برنامه‌پیش‌ رود. كه‌ همین‌ كار هم‌ انجام‌ شد.»