مردی داشت از خیابان رد میشد، صدایی گفت: ایست! او ایستاد، همان لحظه آجری جلوی پاش افتاد. نفس راحتی کشید و به راه افتاد. تا خواست از خیابون رد بشه باز همان صدا گفت: ایست! همان لحظه ماشینی با سرعت از جلوش رد شد. او پرسید: تو کیستی؟ ندا آمد: فرشته نگهبانت! گفت: پس اونوقتی که من داشتم به روحانی رای میدادم تو كدوم گوری بودی؟؟!! گفت خبر مرگم دو دقیقه رفتم دستشویی اومدم دیدم گند زدی رفتی پی کارت! بصیرت ظهور &تلگرام👇 telegram.me/basiratezohor سروش👇 sapp.ir/basiratezohor ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor