صداهای ظالم شریح تصویری از بالای کوفه گذاشت و نوشت: «اینجا کوفه است. زندگی عادی مردم در کنار پرنده‌هایی که همراه زنان آواز می‌خوانند. بازارهایی که هنوز باز است. زندگی در جریان است. هرکس به دین خودش مشغول است، کسی مزاحم کسی نیست. مگر خداوند نگفته: لا اکراه فی الدین؟ دین حسین، دین اجبار است، دین شمشیر. دین اجبار، خودش دین خروج است. اگر راست می‌گوید که می‌خواهد برای دین جدش قیام کند، خب مؤمن! اطاعت از خلیفه در دین واجب است. تو هنوز خودت در دین جا نیفتاده‌ای، بعد می‌خواهی با شمشیر، دین بیاوری؟» ابن زیاد، تصویری از محبت یزید به کودکان شام گذاشت و نوشت: «این همان خلیفه‌ای‌ست که می‌گویند میمون‌باز است، بی‌رحم است، سفاک است؟ نگاه کن! ترحمش به کودکان را ببین! آیا این شبیه همان خلیفه‌ای است که رسانه‌ها توصیفش می‌کنند؟ امیر می‌خواهد کودکان کوفه هم شبیه کودکان شام باشند. شاد، ایمن، خندان. اگر حسین بیاید، کوفه دیگر آن کوفه‌ای نیست که می‌شناسید. اما با یزید، کوفه مدرن می‌شود. آینده بچه‌هایتان تضمین می‌شود. مگر پیامبر نفرمود: فرزندان خوب از بهشتند؟ مبادا این میوه‌های بهشتی، زیر سم اسب‌های حسین له شوند.» حرمله، جنگاور کوفی، تکه‌ای از سخنرانی شمر را منتشر کرد. زیرش ایموجی تیر و کمان گذاشت و نوشت: . شمر گفته بود: «ای مردم کوفه، مگر نه این‌که سال‌ها زیر سایه علی، از این جنگ به آن جنگ کشیده شدید؟ یادتان هست چطور آرامش از شما ربوده شده بود؟ حالا که بالاخره کوفه آرام شده، خودتان آرامش را از خودتان نگیرید. اینک وقت عقلانیت است. یا به ما بپیوندید و امنیت‌تان را تثبیت کنید، یا اگر نمی‌خواهید، دست‌کم با حسین همراه نشوید. این، هم به سود شماست، هم به سود فرزندانتان. طبق سیره پیامبر، اطاعت از خلیفه واجب است. از جهنم بترسید، وارد فتنه نشوید.» بر اثر همین پیام‌ها، برخی کوفیان به لشکر یزید پیوستند و بر حسین تیغ کشیدند. برخی دیگر، سکوت کردند. کوفه‌ای که گمان می‌کرد «بی‌طرف» است و هرکس باید سرش به کار خودش باشد، نه تنها طعم آسایش نچشید، بلکه رنگ خون گرفت. هر روز کوفه یک حاکم جدید دید، یک فرمان تازه، یک فتنه‌ی نو. آن خلیفه‌ای که قرار بود لبخند بر لب کودکان بنشاند، بر دهان کودکان دشنه کشید. نه فقط کودکان کوفه، که کودکان مدینه هم از تیغش در امان نماندند. شمر که خود را عالم و اهل فتوا می‌دانست، جز بدنامی در تاریخ چیزی نیافت. حرمله که شعار نجات کودکان کوفه را می‌داد، عاقبت با نامی در تاریخ ماند که هر کودکی از شنیدنش گریه می‌کند: کودک‌کُش. بر منابرشان فریاد دین دادند، اما جز بی‌دینی از آن نریخت. به اسم خدا کشتند، اما یادشان با شیطان گره خورد. دین، بازیچه‌ی قدرت شد؛ و کسانی که نخواستند در این بازی خون‌آلود شریک باشند، با سکوتشان شریک ریخته‌شدن خون‌ها شدند. بلندگوی ظالم: پرسونای «بلندگوی ظالم» کسی‌ست که هم در میدان حضور دارد، هم در رسانه. شمشیر می‌زند و هم‌زمان، با تصویر و روایت، با زبان نرم و با تصویر و تصویرسازی، شمشیرش را توجیه می‌کند. او نه فقط ظلم می‌کند، بلکه آن را روایت می‌کند؛ کاری می‌کند که مردم به ظلم باور بیاورند، آن را لازم ببینند، حتی از آن دفاع کنند. او ظالم را از ظلم بری می‌کند و از مظلوم، چهره ظالم می‌سازد. ✔️ جامعه نیازمند تبیین و آگاهیست 👈 👇 بصیرت ظهور &ایتا👇 eitaa.com/basiratezohor  👈 👇 https://splus.ir/basiratezohor