ژنرالهای روس چه نگاهی به ایشان داشتند؟
یک بار با یک ژنرال روس داخل اتومبیلی در مسیر بودیم. ایشان از من پرسید چقدر ژنرال سلیمانی را دوست دارم؟ گفتم: «آنقدر که خودم و خانوادهام را فدایش کنم.» گفت: «اولین بار نیست که چنین جملهای را در مورد او از نیروهایش میشنوم.» بعد گفت: «من ویدئوهایی را دیدهام که هر جا آقای سلیمانی میرود، نیروها دورش را میگیرند و او را میبوسند و مشخص است از ته دل دوستش دارند.» بعد با لحن خاصی گفت: «کمتر فرمانده نظامی در دنیا وجود دارد که افرادش اینچنین او را دوست داشته باشند.»
جلسات حاجقاسم با روسها چگونه میگذشت؟
ژنرال لاپین از ژنرالهای سه ستاره ارتش روسیه میگفت، من در مورد زندگی ژنرال سلیمانی خواندهام، خیلی به زندگی من شباهت دارد، اما من نتوانستم به جایگاهی برسم که او اکنون رسیده است. لاپین بسیار برای سردار سلیمانی احترام قائل بود و خودم از زبانش شنیدم که میگفت: «ژنرال سلیمانی اسطوره من است.» این حرف کمی نیست. ژنرال ارتشی این حرف را میزند که جزو قویترین ارتشهای دنیاست، اما لاپین با صراحت اعلام میکرد که سلیمانی اسطوره اوست. من در حالی با لاپین حرف میزدم که قرار بود ایشان اولین دیدار را با شهید سلیمانی داشته باشد.
لاپین چه سمتی در سوریه داشت؟
ایشان در آن مقطع فرمانده نیروهای روسیه در سوریه بود. لاپین قهرمان ملی کشور روسیه هم به شمار میرود. از همین جاست که حرف ایشان در خصوص شهید سلیمانی و اسطوره بودن این شهید برای ایشان، ارزش بیشتری پیدا میکند. لاپین بعدها چندین بار از من خواست سلامش را به سردار سلیمانی برسانم.
به بحث برگردیم، در دیدار ژنرال لاپین و سردار سلیمانی چه گذشت؟
آن روز ژنرال لاپین قبل از جلسه هیجان داشت و مرتب دستهایش را به هم میمالید! خوشحال بود که میخواهد با سردار سلیمانی دیدار کند. جلسه که شروع شد، ایشان خیلی محترمانه با سردار سلیمانی حرف زد و حاجی هم خوب صحبت کرد و رفتار دوستانهای با هم داشتند. در آن جلسه نماینده وزارت دفاع روسیه هم حضور داشت. در یک جایی از جلسه، نماینده وزارت دفاع خواست خودی نشان بدهد و با صدای درشتی رو به شهید سلیمانی حرفی را زد. نه اینکه بیاحترامی کند، خواست نگاه بالا به پایینی داشته باشد. وقتی حرفش را ترجمه کردم، منتظر بودم حاجقاسم عصبانی بشود یا دستش را روی میز بکوبد یا واکنشی از این دست نشان بدهد، اما ایشان رو به یکی از دولتمردان سوریه که در جلسه بود، کرد و به او گفت: «شما جواب این آقا را بدهید!» یعنی من حتی او را لایق نمیدانم که خودم جوابش را بدهم. آن صاحبمنصب سوری هم خیلی قاطع از شهید سلیمانی دفاع کرد و جواب آن روس را داد. بعد حاجی رو کرد به ژنرال لاپین و بدون توجه به آن شخص، صحبتهایش را با ایشان ادامه داد. من دیدم نماینده وزارت دفاع روسیه چطور بعد از حرکت حاجقاسم، بادش خالی شد و سرجایش نشست. بعد از پایان جلسه، همان شخص که متوجه بزرگی شخصیت حاجقاسم شده بود، جلو آمد و گفت: «ژنرال سلیمانی اجازه بدهید با شما روبوسی کنم!»
گذشته از میدان دیپلماسی، نظر ژنرالهای روسیه در خصوص قدرت فرماندهی و تبحر نظامی شهید سلیمانی چه بود؟
اجازه دهید این سؤال شما را با یک خاطره پاسخ بدهم. در عملیات آزادسازی بوکمال، فرمانده وقت نیروهای روسیه در سوریه (آنها هر شش ماه یک بار تغییر میکردند) این نظر را داشت که آزاد کردن این منطقه در این مقطع زمانی غیرممکن است. در جلسهای که همراه شهید سلیمانی با روسها داشتیم، این ژنرال اعتقاد داشت نمیشود بوکمال را آزاد کرد، چراکه نیروهای امریکایی و کردهای متحد امریکا شش الی هفت ماه تلاش کرده و نتوانسته بودند این منطقه را از داعش پس بگیرند. بوکمال به خاطر موقعیت استراتژیک از سوی داعش تقویت شده بود، اما شهید سلیمانی گفت من میروم و این کار را تمام میکنم. رفت و بوکمال را با امکاناتی بسیار کمتر از آنچه امریکاییها پای کار آورده بودند آزاد کرد. بعد از این عملیات موفقیتآمیز، خودم از زبان آن ژنرال روس شنیدم که گفت: «این عملیات باید در آکادمی نظامی تدریس شود!
بصیرت ظهور &ایتا👇
eitaa.com/basiratezohor